شما در حال حاضر اینجا هستید :
مجله اینترنتی ناب آفرینیبیزینس پلن ۱۳ مرحله برای نوشتن بیزینس پلن یا طرح کسب و کار۱۳ مرحله برای نوشتن بیزینس پلن یا طرح کسب و کار افزودن دیدگاه
۱۳ مرحله رو باید اجرا کنید تا بتوانید یک طرح کسب و کار درست را تنظیم کنید. سعی میکنم به صورت دقیق این مراحل رو ابتدا لیست کنم بعد هر کدوم رو توضیح بدهم که دیگه نگران نوشتن طرح کسب و کار نباشید.
۱۳ مرحله رو باید اجرا کنید تا بتوانید یک طرح کسب و کار درست را تنظیم کنید. سعی میکنم به صورت دقیق این مراحل رو ابتدا لیست کنم بعد هر کدوم رو توضیح بدهم که دیگه نگران نوشتن طرح کسب و کار نباشید.
۱۳ مرحله برای نوشتن بیزینس پلن یا طرح کسب و کار :
توصیف کسب و کار
شناخت مخاطب
تحلیل بازار
اندازه کسب و کار
اهداف کسب و کار
نیازهای اولیه
برنامه بازاریابی کسب و کار
مکان کسب و کار
هزینه کسب و کار
مدیریت کسب و کار
مهمترین خطرات
استراتژیهای توسعه
زمانبندی اهداف
توصیف کسب و کار :
اولین قدم در نوشتن بیزینس پلن، توصیف کسب و کار است شما باید کسب وکارتون رو کامل مشخص کنید و نام کسب و کارتون، زمینهٔ فعالیت، وضعیت کنونی و جهت گیری آینده و اسرار تجاری باید رو مشخص کنید. این بخش جز قسمت های پایه ای کسب و کارتون است.
شناخت مخاطب :
به جرات میتونم بگویم یکی از اساسی ترین بخش های یک کسب و کار شناخت مخاطب است، اگر شما مخاطب خود رو نشناسید و ندونید میخواید در کدوم بخش فعالیت کنید تقریبا میتوان گفت کسب و کار شما شکست خورده است. متاسفانه خیلی از مدیر کسب و کارها از این بخش راحت میگذرند و فکر میکنند زیاد مهم نیست ولی به شخصه اعتقاد بر این دارم شناخت مخاطب جز ۳ بخش اصلی و اساسی کسب و کار هست. پیشنهاد میکنم حتما وقت بیشتر برای شناخت مخاطب بذارید.
تحلیل بازار :
بررسی کنید که کدام بخش از بازار (محلی و/یا جهانی) به دنبال استفاده از محصول یا خدمت شما خواهند بود. برای پیدا کردن جواب این سؤال حدس و گمان کافی نیست و باید تحقیقاتی صحیح و هوشمندانه انجام بدهید. باید اطلاعات موجودِ به دست آمده از مشاهدات و تحقیقات دیگران را تحلیل کنید و آن را در کنار اطلاعاتی قرار بدهید که حاصل مشاهدات و روشهای جستوجوی خودتان هستند.
در تحقیقات خود موارد زیر را بررسی کنید:
- آیا بازار مناسبی برای این محصول یا خدمت وجود دارد؟
- مشتریان بالقوهی شما در چه محدودهی سنیای قرار دارند؟
- آیا محصول یا خدمت شما برای گروه اقتصادی یا قومیِ خاصی جذاب است؟
- آیا فقط افراد متموّل میتوانند از پس پرداخت هزینهی محصولتان بربیایند؟
- آیا مشتری ایدهآل شما در منطقه یا محلههای خاصی زندگی میکند؟
اندازه کسب و کار :
در این مرحله باید مشخص کنید که می خواهید برای کدام بخش از بازار محصول تولید کنید. مثلا شما میخواهید کرم نرم کننده دست و صورت تولید کنید در مرحله اول نمیتوانید بگید برای کل دنیا این محصول به درد میخورد. پس سعی کنید در قدم اول گروه مشتریانی را انتخاب کنید که کوچکتر و هدفگذاریشدهتر باشند. مثلا کرم دست و صورت برای جوشکارانی که دنبال نرمی دست و صورت هستند. با این کار میتوانید روی اطلاعات جمعیتشناختی افراد تحلیلی ویژه داشته باشید.
مثلا این سوال ها جز سوال های خوب در این زمینه هست :
- در هر یک از جمعیتهای مورد نظر چند جوشکار هست که به کرم دست و صورت احتیاج داشته باشد؟
- در ایران چند جوشکار وجود دارد؟
- این تعداد افراد ماهانه یا سالانه چه تعداد کرم دست و صورت مصرف میکنند؟
- چه تعداد تولیدکنندهی کرم دست و صورت همین حالا از بازار کرم دست و صورت سهمی در اختیار دارند؟
- اندازهی کسبوکار رقبای آیندهی شما چیست؟
پس مهمه چه بخش از جامعه رو مورد هدف قرار دهید.
اهداف کسب و کار :
یکی از مهمترین مراحل نوشتن بیزینس پلن، نوشتن و مشخص کردن اهداف کسب و کار است. سعی کنید وقت بیشتر (به صورت دقیق تر) برای نوشتن اهداف کسب و کارتون بذارید چون جز ۳ رکن اصلی کسب و کار شماست.
نیازهای اولیه :
یکی دیگر از مسائل مهم در کسب و کار، نیازهای اولیه برای کسب و کار است. چه بخواهید شرکتی را با ۱۰۰ کارمندش بخرید و چه بخواهید با افزودن یک خط تلفن به میز کار منزلتان کسب و کار خودتان را راه اندازی کنید، باید فهرستی از آنچه نیاز دارید تهیه کنید. برخی از موارد فهرست شما ممکن است مواد قابللمس مانند کامپیوتر یا دستگاه ها تولید باشد. اما برخی از موارد ملموس نیستند مانند مقدار زمانی که باید برای طراحی محصول یا انجام تحقیق دربارهی مشتریان بالقوه صرف کنید.
برنامه بازاریابی کسب و کار :
تهیه این بخش یکی از مهم ترین و سخت ترین کارهاست. شما باید بتوانید خواننده را متقاعد کنید که بازار خوبی برای محصولات یا خدمتتان وجود دارد. پیش بینی فروش در این قسمت انجام می شود که مبتنی بر تحقیقات بازاریابی است که شما انجام داده اید.
بخشهای مختلف این قسمت میتواند به شرح زیر باشد:
- تعریف بازار محصول شما
- مشتریان بالقوه و بالفعل شما
- پیش بینی فروش برای حداقل سه سال آتی
- عوامل تاثیر گذار در بازار شما (تحولات صنعت، نوسانات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تغییرات جمعیتی، سیاستهای دولت و…)
- خلاصهای از روند تحولات گذشته بازار
مکان کسب و کار :
محل شرکت را معمولا بر اساس پارامترهای زیر مشخص میکنند:
- دردسترس بودن نیروی کار
- نسبت دستمزد
- نزدیکی به منابع و مشتری
- حمایتهای اجتماعی
- امتیازهای مالیاتی
- نیازهای منطقهای
- حمایتهای بانکی
- تامین کنندگان و نزدیکی به آنها
- هزینههای حمل نقل
در این بخش میبایست در رابطه با امکانات کارگاه، انبار و دفتر کار و تجهیزات مورد نیاز مانند ابزار آلات، ماشین آلات، کامپیوتر و وسایل نقلیه نیز بحث نمایید.
هزینه کسب و کار :
بخش مالی طرح کسب و کار (بیزینس پلن) باید امکان ادامهٔ حیات شرکت را نشان دهد. بخش شامل سه عنصر اصلی است:
بودجه
صورت حساب درآمد
بیلان نقدینگی
الف) بودجه
در این بخش وضعیت مالی کسب و کار در طول یک دوره مشخص برآورد میشود که معمولا برای سه سال اولیهٔ کسب و کار است. در آن منابع مورد نیاز برای فعالیت آتی کسب و کار و نحوهٔ تامین آنها مشخص میشود.
ب) صورت حساب درآمد
صورت حساب درآمد نیز سود و زیان پیش بینی شده را نشان میدهد. پیش بینی فروش که در بخش بازاریابی محاسبه شده بود در این بخش کاربرد دارد. بخشهای زیر را میتوان در این بخش گنجاند:
پیش بینی فروش
هزینههای تولید شامل مواد اولیه، نیروی کار، مخارج کلی تولید (ثابت و متغیر)
هزینههای نگهداری و ا نبار داری
توزیع
تبلیغات
تخفیفات
دستمزدها
مالیات
اجاره
برق و آب و گاز و تلفن و…
پ) بیلان یا صورت حساب نقدینگی
این بخش مقدار و زمان پولهای ورودی و خروجی را مشخص میکند.یکی از مهم ترین بخشهای مالی، نحوهٔ تامین اعتبار اضافی برای کسب و کاراست. آخرین سند بخش مالی جدول مقایسه دخل و خرج است که نشان دهندهٔ سطح فروش و تولید لازم برای پوشش هزینهها است.
با توجه به تخصصی بودن این بخش حتما از مشاوران مالی برای تدوین آن کمک بگیرید.
مدیریت کسب و کار :
سوابق و تجربیات اعضای مدیریتی سیستم از نکاتی است که برای خوانندگان طرح کسب و کار بسیار مهم است . این بخش را طوری تهیه کنید تا نشان دهید افراد انتخابی شما برای این کار شایسته اند و میتوانند سودآوری کسب و کار را تضمین کنند.
در این بخش میبایست موارد زیر را نیز تهیه نمایید:
ساختار سازمانی
تصمیم مدیریت و کارکنان مهم
تجارت و قابلیت فنی هر یک از کارکنان
ساختار مالکیت و پرداختها
مشاوران
مهمترین خطرات :
در هر کسب و کار اتفاقاتی به وقوع میپیوندد که هر چقدر آنها را از قبل شناسایی کرده باشیم در مقابله با آنها موفق تر خواهیم بود مواردی از قبیل:
تغییرات ناخواسته
فراتر رفتن هزینههای طراحی و تولید
ورود رقبای جدید
مشکلات خرید
شکسته شدن قیمت توسط رقبا
اشتباه درآمدن پیش بینیهای بازار
نرسیدن به اهداف فروش
متلاشی شدن گروه مدیریت
حتما برای موارد فوق راه حل هایی در ذهن داشته باشید، چون این قسمت میتواند توان مدیریتی شما را در مواجهه با مشکلات نشان دهد.
استراتژیهای توسعه :
هر طرح کسب و کار باید نگاه جدی به آینده داشته باشد. نقشه هایی را که برای توسعهٔ کارها کشیدهاید.
رسیدن به اهداف ایده آل گرایانه یک برنامهٔ مکتوب میخواهد که استراتژی نامیده میشود.
زمانبندی اهداف :
در این بخش زمان پیش بینی شده برای دستیابی به هر کدام از اهداف اصلی و فرعی با کمک یک جدول زمانبندی نوشته میشود. در تهیهٔ آن محدودیتها و ارتباط منطقی بین اهداف را فراموش نکنید. برخی از فعّالیتها که میبایست به عنوان اهداف پروژه برای آنها جدول زمانبندی تهیه کنید عبارتند از:
طراحی محصول
تشکیل تیم مدیریت
پیش بینی فروش
برنامه ریزی تولید
تکمیل طرحهای اولیه
استخدام نمایندگان فروش
امضای قرار داد با نمایندگان و تامین کنندگان
و . . .
این ۱۳ مرحله تموم شد سعی کنید واسه هر بخش و مرحله وقت کافی بذارید و دقیق اینا رو اجرا کنید. در یک مقاله که در مورد نوشتن طرح کسب و کار خوندم چند باور غلط گذاشته بود که اونا رو عینا اینجا میارم که واسه خودمم جالب بودند.
باورهای غلط در طرح کسب و کار :
اگر هر یک از تفکرات اشتباه زیر به سراغتان آمد آنها را بی درنگ دور بریزید.
یک طرح تجاری خوب حتما باید طولانی باشد.
برای نوشتن طرح نمیتوانیم از دیگران مشورت بگیرم.
به اصلاحات و نظرات دیگران نیاز ندارم.
نوشتن طرح دقت و وقت زیادی میبرد بهتر است دل به دریا بزنم و کار را شروع کنم.
کاری که میخواهم شروع کنم کوچک است و نیازی به طرح ندارد، طرح تجاری مال کسب و کارهای بزرگ است.
من که میدانم چه کاری را میخواهم انجام دهم پس نیازی به نوشتن طرح ندارم.
من آنقدر پول دارم که یک مشاور بگیرم تا این برنامه را برای من بنویسد و خودم دنبال کارهای دیگر بروم.
چند نکته دیگه هم مونده که پیشنهاد میکنم اینها رو هم مطالعه کنید.
۱- اهداف غیر واقع بینانه :
اهداف غیر قابل دسترس، عدم ارائهٔ محدودیت زمانی برای انجام کارها و عدم اولویت بندی کارها را میتوان به عنوان برخی از اهداف غیر واقع بینانه دانست
۲- پیش بینی نکردن موانع
نادیده گرفتن مشکلات آینده، نپذیرفتن ضعفها و عیبهای برنامه و عدم پذیرش تغییرات برنامه از جمله این موانع هستند.
۳- عدم تعهد
بسیاری از افراد، کار در شرکت جدید را به عنوان کار تفریحی یا نیمه وقت شروع میکنند پس تعهد کمتری دارند بنابراین شما به جبران آن سعی کنید زیاد کار کنید، کارها را به تعویق نیندازید، در تمامی قرارهای شغلی حضور بیابید و از همه مهمتر درشرکت شخصا سرمایه گذاری کنید.
۴- کم تجربگی
کم تجربگی باعث تفکرات بلند پروازانه میشود، با مشاوره گرفتن از افراد مجرب سعی کنید آن گونه اندیشهها را از خود دور کنید.
۵- نبود بازار مناسب
خیلیها ایدهای را پیشنهاد میکنند بدون این که در مورد مشتریان بالقوهٔ آن فکر کنند. مطمئناً علاقهٔ شما به محصولتان باعث نمی شود که دیگران بابت آن پولی بپردازند. پس حتما برای محصول خود یک بخش از بازار را هدف قرار دهید و شواهدی بیاورید که محصول شما نیاز این بخش را برآورده میکند.
برای آخرین بار به طرحتان نگاهی بیندازید و به نکات زیر توجه کنید :
آیا واژهها و عباراتی که استفاده کردهاید ضرورت و سودآوری طرح را میرسانند؟
آیا نوشتهاید که چطور و با چه استراتژی هایی میخواهید کار را شروع کنید؟
آیا واژههای غیر ضروری را حذف کردهاید و جملاتی هستند که بشود آنها را حذف کرد؟
عبارات مهم را درشت تایپ کنید.
بعد از نوشتن نظرات دوستان، همکاران و مشاوران را بگیرید.
نباید طرح را به صورت مکتوب به هر کسی بدهید، زیرا نمی خواهید به دست رقبا بیفتد یا برای خود رقیب بسازید. روی هر برگ کلمه محرمانه را تایپ کنید و با سرمایه گذار در مورد محفوظ نگه داشتن آن صحبت کنید.
اگر ایدهٔ شما قابل ثبت است قبل از هر کاری ابتدا آن را ثبت نمایید.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران