برای اینکه بتوانید هر یک از واحدهای فروش، بازاریابی، مالی و اجرایی را کنترل کنید باید به جریان اطلاعات در هر یک از این واحدها مسلط باشید. شما بعنوان مدیر یک کسب و کار باید مدیریت فروش هم بدانید؛ یک مدیر بازاریابی نسبتا آپدیت آشنا به حسابداری و دارای هوش مالی مثال زدنی؛ این را هم فراموش نکنید که یک مدیر موفق حتما در قسمت اجرا هم دستی بر آتش دارد. یعنی اگر کاری روی زمین مانده باشد و قرار باشد مدیر یک مجموعه آن کار را انجام دهد باید از همه بهتر به سرانجام برساند.
همه ما دوست داریم کسب و کار خودمان را داشته باشیم، از رسیدن به استقلال شخصیتی گرفته تا استقلال مالی و کسب درآمد کافی؛ اما چرا اقدام نمی کنیم؟ چه چیزهایی در وجودمان باید شکل بگیرد که تا دست به کار شویم؟ آیا نداشتن سرمایه کافی دلیل موجهی است؟ آیا از دست دادن چارچوب امن مزید بر علت است؟
روش های زیادی برای توسعه کسب و کارهای بزرگ وجود دارد، مثل احداث شعب جدید و اعطای حق امتیاز؛ اما این سبک از توسعه مناسب کسب و کارهای بزرگ است. چراکه نیازمند داشتن برندی قوی در صنعت است و تزریق سرمایه هم لازم است. کسب و کارهای کوچک و استارتاپ ها متناسب با دانش، وقت، پول و انرژی شان باید از فرمول دیگری برای توسعه کسب و کارشان استفاده کنند. روشی که بتوانند بدون تحمیل هزینه چشمگیر، کسب و کارشان را توسعه و رونق بدهند.
بر اساس ماده ی ۱۸۳ قانون مدنی ، هنگامی که یک یا چند نفر در برابر یک یا چند نفر دیگر بر امری که مورد پذیرش آنها باشد ، متعهد می شوند، قراردادی بین آنها صورت می گیرد. اما اطلاع نداشتن از نحوه بستن قرارداد و اجزای قرارداد متاسفانه باعث ضایع شدن حق بسیاری از افراد می شود. اگر کسب و کاری دارید و به فکر توسعه آن هستید حتما باید اجزای قرارداد را بشناسید.
مطالب تصادفی برخی از مطالب را بصورت تصادفی در قسمت پایین مشاهده می فرمایید
ارزیابی عملکرد فروش از جمله فعالیت های استراتژیکی است که نباید از آن غافل شد. ارزیابی عملکرد فروش آنقدر مهم است که غفلت از آن، به مثابه حرکت روی لبه تیغ است؛ تا به خودت بیایی شاید به دره ورشکستگی سقوط کنی! لذا جهت ارزیابی عملکرد فروش می بایست شاخص های کلیدی ارزیابی عملکرد تعیین کرد. شاخص هایی که با آن بتوان به درستی رفتار هر فروشنده و کل واحد فروش را با عدد و رقم اندازه گیری کرد؛ نه از روی حدس و گمان و تحلیل شهودی!
روش های زیادی برای توسعه کسب و کارهای بزرگ وجود دارد، مثل احداث شعب جدید و اعطای حق امتیاز؛ اما این سبک از توسعه مناسب کسب و کارهای بزرگ است. چراکه نیازمند داشتن برندی قوی در صنعت است و تزریق سرمایه هم لازم است. کسب و کارهای کوچک و استارتاپ ها متناسب با دانش، وقت، پول و انرژی شان باید از فرمول دیگری برای توسعه کسب و کارشان استفاده کنند. روشی که بتوانند بدون تحمیل هزینه چشمگیر، کسب و کارشان را توسعه و رونق بدهند.
این احساس در ما وجود دارد که مدام درگیر چیزی هستیم. همیشه برای کاری دیر کرده ایم. همیشه در خودرو در حال این سو و آن سو رفتنن هستیم. همیشه عجله داریم غذایمان را تمام کنیم و به تمیزکاری بپردازیم. همیشه در حال حرکت هستیم و به ندرت زمانی برای نفس کشیدن داریم.
بی حد و مرز کتابی است در زمینه توسعه فردی که تا حد زیادی رنگ و بوی خودآگاهی دارد. همانطور که از نامش پیداست، دغدغه این کتاب رفع حصارها و موانعی است که خودمان برای خود ایجاد میکنیم و سپس بیآنکه از وجود آنها آگاه باشیم، به مسیر ادامه میدهیم و احتمالاً نتیجه را میتوان حدس زد! حس اینکه یک جای کار میلنگد و آنطور که میخواهیم و تلاش میکنیم، به نتیجه نمیرسیم.
یکی از مهمترین مواردی که هر تحلیلگر کسب و کاری باید به دقت آن را بررسی کند، شناسایی طیف خاصی از مشتریان است که بیشترین خرید را انجام می دهند و در شرایط رکود باعث سرپا نگه داشتن هر کسب و کاری می شوند. این دسته از مشتریان حکم طلا را دارند و به مشتریان طلایی معروف هستند.