تجارب ناب یک معمار برجسته و کارکشتهافزودن دیدگاه
پروژه های برجسته و سرشار از احساسات دانیل لیبسکایند، از موزه یهودیان در برلین تا بازسازی بنای یادبود برجهای دوقلو در نیویورک، موجب شهرتش شده اند. وی که تا ۴۳ سالگی یک دانشگاهی محسوب می شد، اکنون به همراه همسرش نینا، تشکیلاتی با پنجاه کارمند در سرتاسر دنیا را هدایت می کند.
دنیل لیبِسکند Daniel Libeskind معمار برجستهٔ لهستانی-آمریکایی است. لبسکند در ۱۹۴۶ در لهستان متولد شد. وی تعریف کننده سبک ساختار شکن و ممتاز می باشد چرا که طرح های دنیل با وجوهی تند و تیز و در مغایرت با سایر احجام سایت مشهود است. دنيل ليبسکيند يک شخصيت بين المللی در معماری می باشد. اويک چهره مشهور در معرفی بحثهای جديد انتقادی در معماری است. کارهای او عمدتا شامل ساختمان های موسسات بزرگ فرهنگی مثل موزه ها ونمايشگاه ها می باشد.دنیل لیبسکند در رقابتی که برای گسترش طرح اصلی ساختِ دوبارهٔ مرکز تجارت جهانی در سال ۲۰۰۲ برگزار شد، پیروز شد.
در اینجا مصاحبه ای را می خوانیم که نکات بسیار جالب و آموزنده ای به همراه دارد.
برخی از پروژه هایتان بیش از یک دهه طول کشیده اند تا کامل شوند. چگونه انگیزه خود را حفظ می کنید؟
باید ایمان داشته باشید تا گرفتار بدبینی نشوید. مردم می گویند، این موزه هیچ وقت ساخته نمی شود، شما هم ممکن است تسلیم شوید.» یا «با این همه ذینفع چیزی از آن درنمی آید.» اما باید با پوستی کلفت ایمان به کاری که می کنید داشته باشید. این به خاطر خودتان نیست.
وقتی با دیگران همکاری می کنید، چگونه همه را کنار هم نگه می دارید؟
چاره ای ندارید جز این که آنها را درگیر کرده و با روحیه اعتماد متقابل به آنها نزدیک شوید. ائتلافی را با یک نفر ایجاد کنید و آن را به دیگران گسترش دهید. البته مصالحه هایی هم باید بکنید، ولی اگر آن را تداوم بخشید، موفق خواهید شد.
چگونه تصمیم می گیرید کدام پروژه ها را انتخاب کنید؟
هر پروژه ای را که جالب به نظرم آید انتخاب می کنم. البته باید به نگاه و تفکر مشتری هم توجه کنم. «این کسی است که دوست دارم با او کار کنم.» غیر از این قاعده خاصی ندارم. اگر کسی بگوید، «آیا می توانی با 10 دلار کلبه ای برایم بسازی؟» ممکن است آن را به همان سادگی قبول کنم که پروژه ای بزرگ در مرکز پاریس را انتخاب می کنم. از آن جا که پیشینه من به طبقه کارگر بر می گردد، هرگز اعتقاد نداشتم که معماری باید درباره اختراع قلعه ها باشد. معماری درباره پاسخ به نیاز مردم است.
در مورد فرایند خلاق خود صحبت کنید.
شما با غرق کردن خود در مکان پروژه، گوش کردن و نگاه به امکانات آن شروع می کنید، اما همچنین به جنبه های نشنیدنی و کم تر دیدنی مانند، تاریخچه و س نت هم توجه می کنید. شما با طول موج محیط هماهنگ می شوید. خودتان را وارد این دنیای جدیدی می کنید، نه مثل یک گردشگر، بلکه همچون یکی از اجزای آن، پس از آن هم باید به یک ایده برسید.
چگونه پروژه هایتان را از راه دور مدیریت می کنید؟
من مسافرت می کنم به کنیا، لهستان، چین و همه جا. باید خودتان را متعهد کنید هر جایی که ساختمانی می سازید حاضر باشید. نمی توانید فقط طرحی بکشید و به اطراف دنیا بفرستید، وقتی ساختمان می سازید، باید دقیق باشید. اگر آنجا نباشید، دقیق نخواهد بود.
چه چیزی را تفویض می کنید؟
هیچ کاری را نمی توانم بدون مشورت با همسرم انجام دهم. در دفترم مصاحبه شغلی انجام نمی دهم. سازماندهی برای اداره دفتر ندارم. به تازگی در نشستی بودم و واژه «کسب و کار» را شنیدم. پرسیدم راجع به کسب و کار چه کسی صحبت می کنید؟» شوکه شدم وقتی فهمیدم صحبت از کسب و کار ماست. چه قدر خوش شانسم با کسی کار می کنم که آنچه را نمی توانم، انجام می دهد. در شرکت معماری من امور مانند یک آزمایشگاه خلاق با کم ترین سلسله مراتب پیش می رود. دفتری ندارم که در آن پیدایم نشود. خودروی خود را کنار خودروی همکاران پارک می کنم، به این خاطر هیچ تفاوت آشکاری بین من و یک کارورز جوان وجود ندارد. مهم نیست چه پیشینه ای دارید، تحصیلات تان چه قدر است و چند ساله هستید. هر کسی چیزی برای ارائه دارد.
شما ۷۲ساله هستید. تاکنون به بازنشستگی فکر کرده اید؟
هرگز. هر چند خیلی سخت کار می کنم، ولی به آن به عنوان کار نگاه نمی کنم، زیرا کاری را که انجام می دهم دوست دارم. وقتی چنین است، گذر زمان را احساس نمی کنید. به شدت به کار می چسبید و در جریان کار غوطه ور می شوید. هم چنین باید تاکید کنم که با افراد خارق العاده ای کار می کنم، همیشه در انتظار دیدن آنها هستم. نمی خواهم عقب نشینی کنم و تنها کار کنم.
منبع: مجله کسب و کار هاروارد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران