شما در حال حاضر اینجا هستید :
مجله اینترنتی ناب آفرینیراه اندازی کسب و کار 10 اشتباه مهلک در کارآفرینی10 اشتباه مهلک در کارآفرینیافزودن دیدگاه
مجله اینترنتی ناب آفرینیدلیل بسیاری از اشتباهات در کسب و کار های نوپا این است که مدیران تازهکار آنها تصور میکنند یک تنه و به تنهایی می توانند از عهدهی همهی کارها برآیند.
کارآفرینی امری دشوار است و مسیر کارآفرینی همواره با چالش های جدید و متفاوتی پر شده است که اغلب برای کارآفرین جدید هستند. اشتباهات زیادی نیز در این مسیر از کارآفرینان سر می زند که اغلب این اشتباهات تکراری است و عموما بین کارآفرینان تازه کار مشترک است. در ادامه به 10 اشتباه رایج یک کارآفرین هنگام راه اندازی یک کسبوکار جدید اشاره می شود.
1- اشتباهات مدیریت
در اغلب کسب و کارها، ضعف مدیریت یکی از علتهای اولیه شکست کسب و کارهاست. برخی مواقع، مدیر یک کسب و کار کوچک، ظرفیت و پتانسیل لازم برای اداره موفق یک کسب و کار را ندارد. او فاقد قدرت رهبری و دانش لازم است. برای مثال مدیریت بر کارکنان و نحوه شکل دهی ازتباط با آن ها یا شرکا یکی از اشتباهات رایج در کسب و کارهای ایرانی است.
2- فقدان تجربه
مدیران کسب و کارهای کوچک نیازمند کسب تجربه در زمینه هایی هستند که می خواهند در آن فعالیت کنند. برای مثال، اگر یک کارآفرین بخواهد یک کسب و کار در زمینه پوشاک راه اندازی کند، باید ابتدا در یک فروشگاه لباس کار کند. این کار می تواند تجربه های بسیار خوبی را درباره ماهیت این نوع کسب و کار فراهم کند.
3- کنترل مالی ضعیف
پیش بینی های درست مدیریت، کلید موفقیت کسب و کارهای کوچک است و مدیران اثربخش، ریسکهای مالی حساب شده ای را برای موفقیت کسب و کار خود می پذیرند. از سویی دیگر، موفقیت کسب و کارها به میزان سرمایه شروع و راه اندازی نیز بستگی دارد. یکی از علل شکست کسب و کارها، نبود سرمایه کافی قبل از آغاز روند درآمدزایی است. بطوریکه نه آنقدری که باید در ابتدا سرمایه گذاری می شود و از طرفی آنطور که نباید انتظار برداشت ایجاد می شود.
4- تلاشهای بازاریابی ضعیف
برخی مواقع، کارآفرینان اهداف و رویکردهای اشتباهی را در پیش می گیرند و گمان می کنند که اگر محصول یا خدمتی را ارائه کنند، مشتریان خود به خود خواهند آمد. رشد و توسعه یک کسب و کار، بر پایه درخواست پایدار مشتریان و خلق بازارهای اثربخش است. حفظ مشتریان به جلب رضایت آنها از طریق ارائه ارزش بیشتر، کیفیت بالاتر، خدمات پس از فروش و پاسخگویی سریع بستگی دارد. به یاد داشته باشید هر چقدر هم محصول با کیفیتی تولید کنید، فروش مهمترین فعالیتی است که باید انجام دهید.
5- فقدان برنامه استراتژیک
بسیاری از مدیران کسب و کارهای کوچک از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک غافل می شوند، زیرا فکر می کنند که برنامه استراتژیک، مناسب شرکتهای بزرگ و سودآور است. آنها با گفتن عباراتی همچون «من وقت کافی ندارم» و یا «ما کوچکتر از آنیم که یک طرح استراتژیک برای توسعه داشته باشیم» از تدوین یک برنامه استراتژیک اجتناب می کنند. بدون یک برنامه استراتژی، یک کسب و کار قادر به خلق و حفظ مزیتهای رقابتی در بازار نیست.
6- رشد کنترل نشده
رشد کسب و کار به طور طبیعی مطلوب است اما باید برنامهریزی و کنترل شود. پیتر دراکر میگوید: وقتی کسب و کارها از نظر اندازه و ساختار رشد می کنند، مشکلات جدیدی از منظر ارتباطی و هماهنگی بروز می کند و کارآفرینان باید نحوه تعامل با این چالش ها را بدانند.
7- موقعیت مکانی ضعیف
برای هر کسب و کاری انتخاب درست موقعیت مکانی، هم یک هنر و هم یک علم است. اغلب کسب و کارها، مکان خود را بدون هیچ مطالعه ای انتخاب می کنند.
8- کنترل ضعیف موجودی
معمولا بیشترین سرمایه گذاری یک مالک کسب و کار در موجودی آن است. کنترل موجودی یکی از مهمترین مسئولیت های مدیران است که غالبا از آن غفلت می کنند. سطح موجودی پایین منجر به کمبود و اتمام ذخیره میشود و نارضایتی مشتریان را در بر دارد. بسیاری از شرکتهای کوچک مقداری از نقدینگی خود را برای خرید موجودی های بلا استفاده و بی فایده صرف می کنند. نکته مهم در سیستم فروش کسب و کارهای کوچک، قیمت گذاریپایین برای فروش سریع کالاها است. این امر به مالکان کسب و کارها امکان می دهد تا از مشکلات موجودی اجتناب کنند.
9- قیمت گذاری نادرست
قیمت گذاری به این معنی است که مالکان کسب و کارها بدانند که چگونه ساخت، بازاریابی و تحویل محصول و خدمات خود را قیمت گذاری کنند. مالکان کسب و کارهای کوچک اغلب محصول و یا خدماتشان را زیر قیمت بازار ارائه می دهند. اولین مرحله در ساماندهی دقیق قیمت این است که بدانیم محصول یا خدمت با چه نرخ تمام شدهای تولید و یا ارائه می شود. از سوی دیگر، مالکان کسب و کارها می توانند بر اساس تصویری که از شرکتشان میخواهند ارائه دهند و البته با دیدگاه رقابتی، قیمتهای خود را تعیین کنند.
10- عدم توانایی در ایجاد و انتقال کارآفرینی به زنجیره های دیگر صنعت
کارآفرینی باید به صورت زنجیره ای باشد و در تمام زنجیره تأمین یک صنعت گسترش یابد. این نوع کارآفرینی میتواند بیشترین ارزش افزوده را ایجاد کند. برای مثال اتحاد استراتژیک با رقبا و یا تامین کنندگان، تولید محصول جانشین و . . .
مطالب مرتبط
نظرات کاربران