شما در حال حاضر اینجا هستید :
مجله اینترنتی ناب آفرینیاستارت آپ آفت های کار تیمی را بشناسید تا دچار نشوید!آفت های کار تیمی را بشناسید تا دچار نشوید!افزودن دیدگاه
مجله اینترنتی ناب آفرینیاز دیر باز بر جماعت و کار گروهی تاکید شده است. واقعیت این است کاری که یک تیم می تواند انجام دهد، از عهده شخص به تنهایی بر نمی آید، چرا که در همکاری افراد نیروهای آنها در هم ضرب می شود و حاصل کار از برآیند توان افراد به صورت تک به تک بیشتر است. بر همین اساس امروزه تیم سازی و کارتیمی از اولویت های هر سیستمی است.
مفهوم کار تیمی در حقیقت آن قدر ساده است که اغلب مردم فهم آن را بسیار عادی می پندارند و همین مسئله که آنها با این فرض ، کار تیمی انجام میدهند مشکل ساز است چراکه آنها در اصل کار گروهی انجام می دهند . به طور معمول هرکس تجربه حضور در یک جلسه و ایفای نقش در آن و یا مواجهه با یک گروه جدید از همکاران و انجام کار جمعی را داشته است اما اینها صرفا مثال هایی از گروه های کاری اند.
یک تیم به تعداد کمی از افراد گفته می شود که دارای مهارت های تکمیل کننده یکدیگر بوده و دارای مقاصد ، اهداف و رویکردی مشترکند که بر مبنای آن ها بهم پیوند میخورند و به یکدیگر تکیه میکنند یا به بیانی دیگر تیم به یک گروه کاری گفته میشود که تمامی شرایط یک تیم واقعی را داراست و اعضای آن کاملا به شکوفایی و موفقیت یکدیگر متعهد هستند.اعضای تیم بهم وابسته اند و این بدین معنی است که عدم فعالیت یک عضو از تیم باعث عدم انجام کار تیمی میشود.در واقع کار انها اثر متقابل بر یکدیگر دارد اما به عکس ، گروه های کاری ، گروهی از افراد هستند که با یکدیگر کار میکنند و از راهنمایی یک نفر بهره می برند کار شخصی در انها بیشتر نمود دارد.
اصول کار تيمی
از دیر باز بر جماعت و کار گروهی تاکید شده است. واقعیت این است کاری که یک تیم می تواند انجام دهد، از عهده شخص به تنهایی بر نمی آید، چرا که در همکاری افراد نیروهای آنها در هم ضرب می شود و حاصل کار از برآیند توان افراد به صورت تک به تک بیشتر است. بر همین اساس امروزه تیم سازی و کارتیمی از اولویت های هر سیستمی است.
با تمامی مزایایی غیر قابل انکار ذکر شده برای تیم و کار گروهی، هر روزه شاهد شکست های تیم های مختلف هستیم.
تیم نیز به مانند هر نعمت و فرصتی اگر از آن درست استفاده نشود، تبدیل به رنج و مشکل می شود به طوری که شخص عطای همکاری را به لقایش می بخشد. برای موفقیت و پیروزی و بهروزی در کار تیمی اعضای تیم بایستی اصولی را رعایت کنند.
آموزش دیدن وآموزش دادن اساسی ترین و مهمترین قسمت این کار است .پس موفق کسی است که برای افرادی که بعد از او یا بواسطه او وارد سیستم میشوند یک لیدر باشد .امامنظور از لیدر رئیس یا رهبر یک مجموعه نیست بلکه مفهوم راهنما و راهبررا دارد.یک لیدر قبل از اینکه به آموزش متمرکز شود لازم است حس اعتماد واحترام را در میان زیر مجموعه های خود برانگیزد یا حفظ کندتا یک جو دوستانه در مجموعه برقرار شود که اعضای آن نسبت به هم متعهد باشند واعتماد واحترام متقابل در آنها حفظ شود .بهتر این است که هر عضو قبل از اینکه به آموزش زیر مجموعه اش متمرکز شود به کامل کردن آموزش خودش اولویت بیشتری دهد و قبل از اینکه به سودخودش بیاندیشد در ذهنش به سود رسیدن زیر مجموعه اش را اولویت دهد!!!
آفات كار تيمي
1- بياعتمادي
اعتماد نقطه ثقل تمام تيمهاي کارا و يکپارچه است، زيرا که کار تيمي بدون اعتماد شعاري بيش نيست. اعتماد در کار تيمي به معناي اطمينان خاطر و پشت گرمي اعضاي تيم از حسن نيت همتايان و اعتقاد به اين که در گروه کسي درصدد ضربه زدن به ديگري نيست و اعضا از اين حيث احساس امنيت و راحتي ميکنند، در نتيجه در مواجهههاي خود حالت دفاعي به خود نميگيرند زيرا که حملهاي در کار نيست که نياز به تدافع معنا پيدا کند.
اعتماد آفريني ميان اعضاي تيم، کاري زمانبر و مشکل است اما چون پايه و اساس کار تيمي است، نهادينه کردن آن لاجرم است. لازمه فراهم ساختن آن کسب تجربه مشترک در گذر زمان، شواهد مکرر از وفاي به عهد و قرارها و درک عميق ويژگيهاي منحصر به فرد اعضاي تيم است.شايد بتوان در زماني کوتاه گام هاي نخست اعتماد آفريني را برداشت، اين روش بسيار ساده است، اعضاي تيم در جلسهاي به چند پرسش کوتاه از زندگي شخصي خود پاسخ ميدهند البته اين پرسش ها نبايد از نظر ماهيت، بيش از حد محرمانه و خصوصي باشند. اعضاي تيم با توصيف اين صفات يا تجربههاي بيخطر، رفته رفته با يکديگر پيوند شخصي برقرار ميکنند. اين کار احساس يگانگي و درک متقابل را قوت ميبخشد و رفتارهاي نادرست و غرضورزانه را تضعيف ميکند.روش ديگري که باعث ميشود اعتماد آفريني در گروه افزايش يابد بکارگيري بازخور 360 درجه است. اين ابزار در بيست سال گذشته متداول شده است و نتايج بسيار سودمندي براي تيمها داشتهاند. اين ابزار کمي در اعضا احساس خطر ايجاد ميکند زيرا همتايان را وادار به داوري و قضاوت درباره يکديگر ميکند و فرصت انتقاد سازنده را فراهم ميآورد، لذا براي استفاده از اين روش بايد گروه به حداقل باورهايي از اعتماد دست يافته باشد. در اصل اين ابزار بايد براي بالندگي افراد استفاده شود زيرا بدون آسيب وارد کردن به ايشان، فرصت شناخت تواناييها و ناتوانيها را فراهم ميکند.در اين ميان نقش رهبر تيم از همه اعضا مهمتر است، او بايد خطر کند و خود را در معرض انتقاد ديگران قرار دهد تا ديگران هم جرأت کنند و شرايط اعتمادآفريني را تقويت نمايند. البته يادآور ميگردد فعاليتهاي رهبر گروه در اين راستا بايد واقعي و صادقانه باشد والا باعث تقويت رفتارهاي سياسيگونه و رياکارانه ميگردد. (يعني نتيجه عکس ميدهد.)
2- عدم تعهد
درکارهاي تيمي، تعهد اعضا تابعي از وضوح تصميمات و دخالت ايشان در فرايند تصميمگيري يا تصميمسازي است، زيرا که تقريباً سرنوشتسازترين فرايند هر تيم، تصميمگيري درباره مسايل و اقدامات است.وضوح و دخالت حقيقي اعضاي تيم در تصميمگيري، استوار بر اصل اعتماد است. هنگامي که روحيه اعتماد در ميان اعضاي تيم حاکم باشد، تصمميات به صورت واضح (نه سياسيگونه) بيان ميگردد و همه اعضا به راحتي و با اطمينان از اينکه مورد آسيب ديگري قرار نميگيرند در تصميمسازي و تصميمگيري مشارکت ميکنند. فضاي تصميمگيري در تيم بايد به نحوي باشد که همه اعضا به راحتي نظر مخالف خود را با استدلالهاي خود بيان دارند، در غير اين صورت جلسات تصميمگيري تبديل به برنامههاي فرمايشي جهت اعلام ابلاغيههاي افراد اثرگذار ميگردد. در اين وضعيت مديران در تشخيص جهت حرکت و تعيين اولويتها باعث ابهام و سردرگمي ميشوند، فکر و خيال و توهم و گمانه زنيهاي سياسيگونه و پشت پرده در ميان اعضاي تيم دامن زده ميشود.
اعضاي تيم با برداشتن گامهايي به سوي بيشينه کردن وضوح تصميمها و مشارکت اعضا در تصميمگيري و بيان رأي و نظرشان و پرهيز از برخورد سياسيگونه، تعهد اعضا را تقويت ميکنند. روش ديگر که زمينهساز آن وجود اعتماد کامل ميان اعضا است اين است که در پايان جلسات وظايف اصلي هر يک از اعضا در راستاي عملي کردن تصميم گروه، به طور صريح ذکر شود، البته يادآور ميشود اگر اعتماد کافي در ميان اعضاي گروه نباشد اين روش ممکن است موجب رنجش اعضا گردد.گره زدن اعتبار افراد تيم به اعتبار و هويت تيم حرکتي است که بايد به باور تيمي تبديل شود و شايد بتوان گفت معناي حقيقي تعهد تيمي باشد. نقش رهبر تيم در هدايت تصميمات نقشي تعيين کننده است، وي بايد با صداقت کامل اعضا را به مشارکت در بحثها ترغيب نمايد و تمام تلاش خود را در راستاي واضح نمودن تصميمها و يادآوري وظايف بکار گيرد.
3- عدم مسووليتپذيري
پاسخگو بودن افراد در قبال مسووليتهايي که بر دوششان گذاشته ميشود اصلي است که راه فرار از آن عدم مسووليتپذيري است.در تيمهاي کاري اعضايي که تعهدي در خود نسبت به تيم و فعاليتهاي آن احساس نميکنند، مسووليت فعاليتها را نيز برعهده نميگيرند، البته ايشان کمي فراتر از اين بيان ميدارند و عموماً ميگويند: «هر که تصميم گرفته خود عمل کند.»در مقوله تعهد بحث شد که گراني گاه تعهد افراد مشارکت در تصميمگيري است، حال آنکه مسووليت پذيري افراد تيم نيز صددرصد برخاسته از تعهد ايشان نسبت به تيم و وظايف تيمي ايشان است.
يک روش ساده براي تمرکز بر مسووليت خواهي و پاسخگويي، بيان واضح هدفهاي تيم، وظايف هرکس و حتي نحوه رفتار هر يک از اعضاي تيم در جهت موفقيت تيمي است، زيرا که مهمترين عامل بازدارنده مسووليت پذيري و مسووليت خواهي ابهام در عملکرد و ابهام در وظايف است.روش ديگر اين است که رهبر تيم به هر يک از اعضاي تيم بازخور فردي دهد يعني نسبت به نتايج فعاليتهاي ايشان موضع گيري و رفتاري متناسب داشته باشد، البته نبايد فراموش نمود که اين روش تا حدي کارساز است که موجب تفرق و فردگرايي نگردد زيرا نبايد با اصل کار تيمي ايجاد تعارض نمايد. نقش رهبر تيم در اين راستا نيز بسيار سنگين است.از سوي ديگر گام اول را خود رهبر تيم بايد بردارد يعني شرايطي را فراهم آورد که اولاً ساير اعضا از وي در مقابل فعاليتهايش، مسووليتخواهي کنند و دوم اينکه خود نيز در برابر توضيح خواهي همتايان، پاسخگو باشد.
4- بيتوجهي به اهداف تيمي
شايد بتوان گفت بدترين آفتي که اعضاي يک تيم به آن دچار ميشوند، توجه هر يک از اعضا به هدفها و نصابهايي غير از هدفهاي گروه است.بسياري از کساني که در حلقههاي تيمي قرار ميگيرند، آن جايگاه را پلهاي براي ترقي و پيشرفت خود ميبينند لذا حفظ مقام، جايگاه و منافع خود را بر منافع و نتايج و اهداف تيم ترجيح ميدهند. البته بايد يادآور شد که فضاي کاري تيم در گرايش افراد به اين ورطه بسيار مؤثر است، در تيمهايي که امنيت شغلي و اعتماد متقابل کمرنگتر است، توجه به اهداف شخصي بيشتر ديده ميشود.البته گرايش افراد به کسب منزلت فردي اصلي دروني در تمام انسانهاست، تنها بايد اين اصل به باور اعضا تبديل شود که کسب مقام و منزلت تيمي به معناي کسب منزلت فردي براي يکايک اعضاي تيم است، يعني موفقيت يا شکست تيم در حقيقت موفقيت يا شکست اعضاي تيم است از اين رو بايد سهم هر يک از اعضا در دستاوردهاي تيمي با شفافيت و صداقت پرداخت شود. نقش رهبر تيم در تقسيم قدرشناسي و پاداش به کساني که موجب بالندگي و موفقيت تيم را فراهم آوردهاند، همچنان حساس و تعيين کننده است.
کار تيمي روز به روز اهميت بيشتري پيدا مي کند و تيم هاي کاري بيشتري تشکيل ميشود. در سازمانهاي مختلف هنگامي که افراد با يکديگر بهتر کار مي کنند دستاوردها هم به لحاظ کمي و هم به لحاظ کيفي بهتر ميشود. اما در نهايت بايد دانست که تيم، مجموعهاي از افراد است که هريک پايهاي از ارکان فعاليت تيمي را به دوش ميکشند. آنچه هر عضو از تيم بايد انجام دهد اين است که سهم وظيفهاي خود در تيم را به نحو احسن و اکمل انجام دهد و تيم را براي رسيدن به اهداف نهايي اش به جلو براند و از سويي با هوشمندي نسبت به آفات و موانع موفقيت تيمي، موضعي مناسب بگيرد و يکپارچه با کمک ديگر اعضاي تيم اعتماد، تعهد، مسووليتپذيري و حرکت به سوي اهداف تيمي را تقويت نمايد.
مطالب مرتبط
خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود
پربازدید ترین مطالب
-
مزایای نوشتن بیزینس پلن
اگر افکار و اهدافی که شما در ذهنتان دارید را یک محصول در نظر بگیریم، بیزینس پلن بستهبندی و دستورالعمل آن محصول است! هرچه این بستهبندی حرفهایتر باشد و هر چقدر دستورالعمل استفاده از آن واضحتر و شفافتر باشد، آن محصول در بازار سرانجام بهتری خواهد داشت!!
نظرات کاربران