شما در حال حاضر اینجا هستید :

مجله اینترنتی ناب آفرینیبرندسازی اصالت بیش از حد: مرز باریک بین واقعی بودن و هرج و مرج در برندسازی شخصی

اصالت بیش از حد: مرز باریک بین واقعی بودن و هرج و مرج در برندسازی شخصیافزودن دیدگاه

میثم هاشمی نژاد

باید به این درک برسیم که در برندسازی شخصی، اصالت یک هدف غایی نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای رسیدن به هدفی بزرگتر یعنی اعتمادسازی و ایجاد ارتباط پایدار است.


آیا توصیه «فقط خودت باش!» همیشه بهترین استراتژی برای برندسازی شخصی شماست؟ در دنیایی که مخاطبان تشنه ارتباطات واقعی هستند، اصالت به یک کلید طلایی تبدیل شده است. اما مرز باریکی بین اشتراک‌گذاری صادقانه و افشاگری‌های مخرب وجود دارد که می‌تواند به اعتبار شما لطمه بزند. این پدیده که ما آن را اصالت بیش از حد می‌نامیم، می‌تواند منجر به تولید محتوای بی‌نظم و آشفته شود و تمام تلاش‌های شما برای ساخت یک برند قابل اعتماد را نابود کند. در این مقاله، ما به شما نشان می‌دهیم چگونه با یک رویکرد استراتژیک، ضمن حفظ اصالت و واقعی بودن، تصویری منسجم و حرفه‌ای از خود ارائه دهید و از سقوط در دام هرج و مرج محتوایی جلوگیری کنید.

 

اصالت در برندسازی شخصی: سکه‌ای با دو رو

اصالت، سنگ بنای اعتمادسازی در دنیای امروز است. مخاطبان دیگر به پیام‌های تبلیغاتی بی‌روح و تصاویر بی‌نقص اعتماد ندارند؛ آنها به دنبال ارتباط با انسان‌های واقعی با داستان‌ها، ارزش‌ها و حتی نقص‌هایشان هستند. وقتی شما به عنوان یک برند شخصی، خودِ واقعی‌تان را به نمایش می‌گذارید، ارتباطی عمیق‌تر و پایدارتر با مخاطبان خود برقرار می‌کنید. این روی مثبت سکه است. اما روی دیگر آن، خطر اصالت بیش از حد است. این زمانی اتفاق می‌افتد که اشتراک‌گذاری بدون فیلتر و فکر، جایگزین یک استراتژی محتوای هوشمندانه می‌شود. در این حالت، ممکن است اطلاعاتی را به اشتراک بگذارید که غیرحرفه‌ای، بی‌ربط به حوزه تخصصی شما یا حتی مضر برای تصویر برند شما باشد. بنابراین، اصالت یک ابزار قدرتمند است، اما مانند هر ابزار دیگری، نحوه استفاده از آن اهمیت دارد.

 

اصالت بیش از حد چیست؟ وقتی «خود واقعی» به برند شما آسیب می‌زند

اصالت بیش از حد (Over-authenticity) به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن، تلاش برای «واقعی بودن» منجر به عدم رعایت مرزهای حرفه‌ای، به اشتراک‌گذاری افراطی جزئیات شخصی و ایجاد یک تصویر نامنسجم و آشفته از برند می‌شود. این پدیده معمولاً از یک سوءتفاهم سرچشمه می‌گیرد: تصور اینکه اصالت به معنای نمایش تمام افکار، احساسات و لحظات زندگی بدون هیچ‌گونه فیلتر یا استراتژی است. این رویکرد می‌تواند مخاطب را گیج کرده و از هسته اصلی پیام برند شما دور کند. برای مثال، شکایت مداوم از مشتریان، به اشتراک گذاشتن جزئیات بسیار خصوصی از روابط شخصی یا انتشار محتواهای هیجانی و لحظه‌ای بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، همگی نمونه‌هایی از اصالت بیش از حد هستند که به جای جذب مخاطب، او را دفع می‌کنند.

 

 

ریحانه پارسا، نمونه بارز فردی است که در تلاش برای نمایش «خودِ واقعی» و شکستن یک تصویر تثبیت‌شده، به دلیل عدم وجود استراتژی، به برند شخصی خود آسیب‌های جدی وارد کرد.

در ادامه، این تحلیل را در چند مرحله ارائه می‌دهم:

۱. برند اولیه: تولد یک «دختر خوب»

برند شخصی ریحانه پارسا با سریال «پدر» و در نقش «لیلا» متولد شد. این برند بر پایه‌ی کهن‌الگوی «دختر معصوم و ایده‌آل» ساخته شده بود:

ویژگی‌ها: معصومیت، سادگی، وفاداری و مطابقت با هنجارهای سنتی جامعه.

مخاطب: طیف وسیعی از خانواده‌های ایرانی که این تصویر را می‌پسندیدند و با آن همذات‌پنداری می‌کردند.

اعتبار: اعتبار او در این مرحله، دقیقاً به میزان تطابق شخصیت نمایش داده شده‌اش (در سریال و مصاحبه‌های اولیه) با این تصویر ایده‌آل بستگی داشت.

این برند اولیه، هرچند بسیار قدرتمند و محبوب بود، اما متعلق به شخصیت «لیلا» بود، نه لزوماً «ریحانه پارسا». این اولین نقطه شکنندگی برند او بود.

۲. شورش علیه برند: ظهور پدیده «اصالت بیش از حد»

پس از مدتی، ریحانه پارسا علیه این تصویر کلیشه‌ای و محدودکننده شورش کرد. این حرکت، در ذات خود، تلاشی برای کشف و نمایش اصالت بود. او نمی‌خواست در قفس تصویر «دختر خوب» باقی بماند. اما روشی که او برای این کار انتخاب کرد، مصداق بارز اصالت بی‌قید و شرط یا اصالت بیش از حد بود:

محتوای بی‌نظم (Chaotic Content): صفحات اجتماعی او به صحنه نمایش هیجانات لحظه‌ای، افکار فیلترنشده، و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی تبدیل شد. از لایوهای جنجالی گرفته تا عکس‌های نامتعارف، هیچ ثبات و انسجامی در محتوای او دیده نمی‌شد.

افشاگری افراطی (Over-sharing): او مرز بین زندگی شخصی و حرفه‌ای را به طور کامل از بین برد و خصوصی‌ترین جنبه‌های زندگی، روابط و افکارش را بدون هیچ استراتژی مشخصی به اشتراک گذاشت.

واکنش‌گرایی به جای کنش‌گری: بسیاری از اقدامات او، واکنشی به قضاوت‌ها و فشارهای بیرونی بود تا یک حرکت استراتژیک برای ساختن یک هویت جدید. این رویکرد واکنشی، او را از جایگاه یک «برند» به جایگاه یک «فرد درگیر حاشیه» تنزل داد.

۳. تحلیل آسیب‌های وارد شده به برند شخصی

این رویکرد «اصالت بیش از حد» آسیب‌های جدی و چندلایه‌ای به برند شخصی او وارد کرد:

الف) از دست دادن مخاطبان هسته‌ای (Audience Alienation)

مخاطبانی که برند اولیه او را پذیرفته بودند، با یک تناقض شناختی شدید روبرو شدند. تصویری که حالا می‌دیدند ۱۸۰ درجه با تصویر قبلی متفاوت بود. این گسست ناگهانی باعث شد بخش بزرگی از مخاطبان وفادار او احساس کنند «فریب» خورده‌اند و از او فاصله بگیرند. او نتوانست مخاطب قدیم را حفظ کند و مخاطب جدید را نیز به شکلی پایدار جذب نکرد.

ب) کاهش شدید اعتبار و اعتماد (Loss of Credibility)

یک برند قدرتمند بر پایه ثبات و پیش‌بینی‌پذیری بنا می‌شود. وقتی مخاطب نداند فردا باید منتظر چه رفتار یا محتوای غیرمنتظره‌ای باشد، اعتمادش را از دست می‌دهد. محتوای بی‌نظم ریحانه پارسا، اعتبار حرفه‌ای او را به عنوان یک بازیگر تحت‌الشعاع قرار داد. دیگر کسی او را با هنر و تخصصش نمی‌شناخت؛ او به «ملکه حواشی» تبدیل شده بود.

ج) تبدیل شدن اصالت به «نمایش» (Performative Authenticity)

در مراحل بعد، به نظر می‌رسید که تلاش او برای «خود واقعی بودن» به یک نقش جدید تبدیل شده است. به عبارت دیگر، «اصیل بودن» خود به یک نمایش برای جلب توجه بدل شد. وقتی اصالت از یک ارزش درونی به یک ابزار نمایشی برای دیده‌شدن تبدیل می‌شود، تأثیرگذاری و صداقت خود را از دست می‌دهد.

د) تداعی‌های منفی برند (Negative Brand Associations)

مهم‌ترین سرمایه یک برند، تداعی‌های ذهنی است که با شنیدن نامش ایجاد می‌شود. نام «ریحانه پارسا» به جای تداعی مفاهیمی چون «بازیگری»، «هنر» یا «استعداد»، با مفاهیمی چون «حاشیه»، «جنجال»، «بی‌ثباتی» و «عدم قطعیت» گره خورد. این تداعی‌های منفی، همکاری برندهای تجاری و کارگردانان حرفه‌ای با او را بسیار پرریسک می‌کند.

 

در نهایت، ریحانه پارسا مثالی عالی برای این واقعیت است که اصالت، یک استراتژی است، نه یک مجوز برای هرج‌ومرج. بدون استراتژی، اصالت به سرعت به ابزاری برای خودتخریبی تبدیل می‌شود.

 


چرا محتوای «بی‌نظم» یا آشفته جذاب به نظر می‌رسد؟

در نگاه اول، محتوای بی‌نظم یا به اصطلاح "Chaotic Content" می‌تواند جذاب باشد، زیرا ساختارشکن، غیرمنتظره و به ظاهر بسیار صادقانه است. این نوع محتوا در برابر جریان بی‌پایان محتواهای پولیش‌خورده و کاملاً برنامه‌ریزی شده، مانند یک نفس تازه عمل می‌کند. روانشناسی پشت این جذابیت، به «اثر نقص» یا Pratfall Effect برمی‌گردد؛ ما تمایل داریم افرادی را که اشتباهات کوچکی مرتکب می‌شوند، دوست‌داشتنی‌تر بدانیم، زیرا آنها را انسانی‌تر و قابل دسترس‌تر می‌بینیم. محتوای آشفته این حس را القا می‌کند که فرد پشت برند، کامل نیست و این می‌تواند آسیب‌پذیری جذابی را به نمایش بگذارد. با این حال، تکیه مداوم بر این نوع محتوا، یک استراتژی پرریسک است. جذابیت اولیه آن به سرعت جای خود را به سردرگمی و بی‌اعتمادی می‌دهد، زیرا مخاطب نمی‌تواند یک پیام مشخص و ارزشمند از برند شما دریافت کند و در نهایت ثبات برند شما زیر سوال می‌رود.

 

۵ نشانه هشداردهنده که در دام اصالت بیش از حد افتاده‌اید

تشخیص اینکه آیا از مرز اصالت عبور کرده‌اید یا نه، برای سلامت برند شخصی شما حیاتی است. این کار نیاز به خودآگاهی و تحلیل بازخوردهای مخاطبان دارد. اگر چند مورد از نشانه‌های زیر در مورد شما صدق می‌کند، ممکن است زمان بازنگری در استراتژی محتوای خود فرا رسیده باشد.

  • عدم ثبات در پیام و لحن: اگر محتوای شما یک روز کاملاً حرفه‌ای و آموزشی و روز دیگر مملو از des شکایات شخصی و بی‌ارتباط است، شما در حال ارسال سیگنال‌های متناقض برای مخاطبان خود هستید. این بی‌ثباتی، درک ارزش اصلی برند شما را برای لحن برند شما دشوار می‌کند.
  • اشتراک‌گذاری بیش از حد اطلاعات شخصی (TMI): به اشتراک گذاشتن چالش‌ها می‌تواند الهام‌بخش باشد، اما مرزی بین آسیب‌پذیری سازنده و افشای جزئیات نامناسب وجود دارد. اگر مخاطبان شما بیشتر از تخصصتان، از جزئیات زندگی شخصی شما اطلاع دارند، این یک زنگ خطر است.
  • واکنش‌های هیجانی و بدون فکر: انتشار محتوا در اوج عصبانیت، ناراحتی یا هیجان‌زدگی، اغلب منجر به پشیمانی می‌شود. یک برند حرفه‌ای، بر اساس استراتژی عمل می‌کند، نه هیجانات لحظه‌ای.
  • نادیده گرفتن نیازهای مخاطب هدف: اصالت واقعی یعنی درک عمیق مخاطب و ارائه محتوایی که برای او ارزشمند است. اگر محتوای شما صرفاً حول محور «من» می‌چرخد و به نیازها و سوالات مخاطب هدف شما بی‌توجه است، شما در حال از دست دادن ارتباط اصلی هستید.
  • دریافت بازخوردهای منفی مبنی بر غیرحرفه‌ای بودن: اگر کامنت‌ها یا پیام‌هایی دریافت می‌کنید که به رفتار غیرحرفه‌ای یا محتوای نامرتبط شما اشاره دارند، آنها را جدی بگیرید. این واضح‌ترین نشانه عبور از مرزهای حرفه‌ای است.

 

استراتژی «آسیب‌پذیری هوشمند»: چگونه بدون عبور از مرزها، واقعی باشیم؟

اینجاست که شکاف محتوایی اصلی پر می‌شود. به جای اصالت بی‌قید و شرط، ما به «آسیب‌پذیری هوشمند» (Strategic Vulnerability) نیاز داریم. این رویکرد به معنای به اشتراک گذاشتن هدفمند داستان‌ها، چالش‌ها و درس‌هایی است که هم به برند شما عمق انسانی می‌بخشد و هم به مخاطب شما ارزش ارائه می‌دهد. آسیب‌پذیری هوشمند یعنی انتخاب آن بخش از داستان شخصی‌تان که با پیام اصلی برند شما همسو است و می‌تواند برای مخاطب الهام‌بخش، آموزنده یا قابل همذات‌پنداری باشد. کلید اصلی در این استراتژی، «هدفمندی» است. قبل از اشتراک‌گذاری یک داستان شخصی یا یک شکست، از خود بپرسید: «آیا این داستان به مخاطب من در رسیدن به اهدافش کمک می‌کند؟ آیا این محتوا، ارزش و اعتبار برند من را تقویت می‌کند یا آن را تضعیف می‌سازد؟». به اشتراک گذاشتن داستانی درباره overcoming یک چالش کاری، هوشمندانه است؛ اما شکایت از یک روز بد، احتمالاً نه.

 

آیا محتوای بی‌نظم می‌تواند یک استراتژی هوشمندانه باشد؟

پاسخ کوتاه: به ندرت و با ریسک بسیار بالا. استفاده کنترل‌شده و آگاهانه از محتوای بی‌نظم می‌تواند در شرایط خاصی به عنوان یک تاکتیک کوتاه‌مدت برای جلب توجه عمل کند. این رویکرد که گاهی «هرج و مرج برنامه‌ریزی‌شده» (Calculated Chaos) نامیده می‌شود، می‌تواند برای برندهایی با شخصیت جسور، جوان و ساختارشکن مناسب باشد. برای مثال، یک برند مد پیشرو ممکن است از عکس‌های خام و پشت صحنه برای ایجاد هیجان استفاده کند. با این حال، این یک استراتژی بسیار لغزنده است. بدون یک بنیان محکم از محتوای ارزشمند و منسجم، محتوای آشفته به سرعت به عنوان بی‌برنامگی و عدم تخصص تلقی می‌شود. برای اکثر برندهای شخصی، به ویژه آنهایی که در حوزه‌های تخصصی و خدماتی فعالیت می‌کنند، ایجاد یک تجربه برند باثبات و قابل اعتماد، بسیار مؤثرتر از تلاش برای جلب توجه از طریق هرج و مرج است.

 

مقایسه رویکرد: اصالت استراتژیک در برابر اصالت بی‌قید و شرط

برای درک بهتر تفاوت‌ها، مقایسه این دو رویکرد در عمل می‌تواند بسیار راهگشا باشد. انتخاب بین این دو مسیر، تفاوت بین ساخت یک برند پایدار و یک حضور آنلاین کوتاه‌مدت و پرحاشیه را رقم می‌زند.

ویژگی اصالت استراتژیک (هوشمند) اصالت بی‌قید و شرط (بیش از حد)
هدف اصلی ایجاد اعتماد و ارتباط عمیق ضمن تقویت برند نمایش «خود واقعی» به هر قیمتی
فیلتر محتوا محتوا بر اساس ارتباط با ارزش‌های برند و نیاز مخاطب فیلتر می‌شود هیچ فیلتری وجود ندارد؛ اشتراک‌گذاری لحظه‌ای و هیجانی
تصویر برند منسجم، قابل اعتماد و حرفه‌ای آشفته، غیرقابل پیش‌بینی و گاهی غیرحرفه‌ای
مدیریت آسیب‌پذیری اشتراک‌گذاری هدفمند چالش‌ها برای آموزش و الهام‌بخشی شکایت و تخلیه هیجانی بدون در نظر گرفتن مخاطب
نتیجه بلندمدت اعتبار و وفاداری پایدار مخاطبان جلب توجه کوتاه‌مدت و از دست دادن سریع اعتبار

 

گام‌های عملی برای ایجاد یک برند شخصی اصیل و در عین حال منسجم

یافتن تعادل درست نیازمند یک چارچوب مشخص است. ابتدا، ارزش‌های اصلی برند خود را تعریف کنید. سه تا پنج ارزش کلیدی که راهنمای تمام فعالیت‌های شما هستند را مشخص کنید. سپس، مرزهای حرفه‌ای خود را تعیین نمایید. مشخص کنید چه موضوعاتی کاملاً شخصی هستند و هرگز به اشتراک گذاشته نخواهند شد. سوم، یک «فیلتر محتوایی» بر اساس این سوال ایجاد کنید: «آیا این محتوا به ارزش‌های برند من خدمت می‌کند و برای مخاطبم مفید است؟». قبل از انتشار هر پستی، آن را از این فیلتر عبور دهید. در نهایت، به طور منظم از مخاطبان خود بازخورد بخواهید و آماده باشید تا استراتژی خود را بر اساس آن تنظیم کنید. این رویکرد به شما اجازه می‌دهد تا بدون از دست دادن شخصیت منحصربه‌فرد خود، یک برند قوی و باثبات بسازید.

اصالت بدون استراتژی، فقط دفترچه خاطرات عمومی است. برندهای بزرگ می‌دانند که بهترین نوع اصالت، آن است که به دقت ویرایش شده باشد. این به معنای فریبکاری نیست؛ بلکه به معنای تمرکز بر آن جنبه‌هایی از حقیقت شماست که بیشترین خدمت را به مخاطبان‌تان می‌کند و داستان برندتان را به بهترین شکل روایت می‌کند.

- برگرفته از Harvard Business Review

 


مطالعه موردی: برندهایی که مرز اصالت را هوشمندانه رعایت کردند

نگاهی به برندهای موفق می‌تواند الهام‌بخش باشد. به عنوان مثال، Brené Brown، محقق و نویسنده مشهور، استاد آسیب‌پذیری هوشمند است. او داستان‌های بسیار شخصی از چالش‌ها و ترس‌هایش را به اشتراک می‌گذارد، اما همیشه این داستان‌ها در خدمت یک پیام بزرگتر و آموزنده در مورد شجاعت و رهبری هستند. او هرگز صرفاً برای تخلیه هیجانی، محتوا منتشر نمی‌کند.

 

 

مثال دیگر، Gary Vaynerchuk است که با انرژی بالا و لحن بی‌پرده‌اش شناخته می‌شود. با این حال، حتی محتوای خام او نیز همیشه در چارچوب پیام اصلی برندش یعنی کار سخت، صبر و بازاریابی مدرن قرار دارد. او مرزهای خود را می‌شناسد و با وجود ظاهر بی‌نظم، استراتژی بسیار منسجمی را دنبال می‌کند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که می‌توان پرشور، واقعی و در عین حال کاملاً حرفه‌ای و استراتژیک بود.

 

 


نتیجه‌گیری: اصالت، یک ابزار استراتژیک است نه یک مجوز برای هرج و مرج

در نهایت، باید به این درک برسیم که در برندسازی شخصی، اصالت یک هدف غایی نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای رسیدن به هدفی بزرگتر یعنی اعتمادسازی و ایجاد ارتباط پایدار است. تفاوت کلیدی بین یک برند شخصی موفق و یک حضور آنلاین فراموش‌شده، در توانایی مدیریت این ابزار نهفته است. اصالت بیش از حد و غرق شدن در محتوای بی‌نظم، مسیر آسانی است که در کوتاه‌مدت ممکن است جذاب به نظر برسد، اما در بلندمدت به اعتبار و تصویر حرفه‌ای شما آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کند. راه حل، در پذیرش «اصالت استراتژیک» و «آسیب‌پذیری هوشمند» است. این یعنی شما همچنان خودتان هستید، با تمام داستان‌ها و تجربیاتتان، اما یاد می‌گیرید که کدام بخش از داستانتان را، در چه زمانی و با چه هدفی به اشتراک بگذارید. شما یاد می‌گیرید که به جای واکنش‌های هیجانی، پاسخ‌های هوشمندانه و همسو با ارزش‌های برندتان ارائه دهید.

فراخوان به اقدام (Call to Action): همین امروز یک قدم عملی بردارید. به ۱۰ پست آخر خود در شبکه‌های اجتماعی نگاهی بیندازید و از خودتان بپرسید: آیا این محتوا در خدمت برند من بود یا صرفاً یک واکنش لحظه‌ای؟ آیا ارزشی برای مخاطبم ایجاد کرد؟ پاسخ به این سوالات، نقطه شروع شما برای ساختن یک برند شخصی اصیل، منسجم و تأثیرگذار خواهد بود. همین حالا این تحلیل را انجام دهید و اولین گام را برای تسلط بر هنر اصالت استراتژیک بردارید.

 


سوالات متداول

تفاوت بین اصالت و شفافیت چیست؟

اصالت به معنای وفادار بودن به ارزش‌ها و شخصیت شماست (چه کسی هستید)، در حالی که شفافیت به معنای باز بودن در مورد فرآیندها و عملکرد شماست (چه کاری انجام می‌دهید). شما می‌توانید بدون افشای تمام جزئیات شخصی (حفظ اصالت استراتژیک)، کاملاً شفاف باشید.

آیا به اشتراک گذاشتن شکست‌ها بخشی از اصالت است؟

بله، اما به صورت هوشمندانه. به جای تمرکز بر خودِ شکست، بر درس‌هایی که از آن آموخته‌اید و چگونگی رشدتان تمرکز کنید. این کار شکست را به یک محتوای ارزشمند و الهام‌بخش برای مخاطب تبدیل می‌کند و نشان‌دهنده قدرت و خودآگاهی شماست.

هر چند وقت یکبار باید محتوای «خام» و ویرایش نشده منتشر کنم؟

این بستگی به شخصیت برند شما دارد، اما یک قانون خوب، قانون ۸۰/۲۰ است. ۸۰٪ محتوای شما باید برنامه‌ریزی‌شده، ساختارمند و ارزشمند باشد و ۲۰٪ می‌تواند به محتوای خام‌تر، پشت صحنه و لحظه‌ای اختصاص یابد تا حس واقعی بودن را منتقل کند.

چگونه لحن برند اصیل خود را پیدا کنم؟

سه تا پنج صفت که شخصیت شما را توصیف می‌کنند (مثلاً: دلسوز، تحلیلی، شوخ‌طبع) بنویسید. سپس بررسی کنید که چگونه در حالت عادی صحبت می‌کنید و می‌نویسید. ترکیب این دو به شما کمک می‌کند لحنی منحصربه‌فرد و در عین حال طبیعی برای برند خود پیدا کنید.

آیا اصالت بیش از حد می‌تواند به سئو آسیب بزند؟

به طور غیرمستقیم، بله. اگر محتوای بی‌نظم شما باعث شود مخاطبان سریعاً صفحه را ترک کنند (افزایش Bounce Rate) و سیگنال‌های منفی به گوگل ارسال شود، اعتبار دامنه شما کاهش می‌یابد. همچنین محتوای نامنسجم، هدف قرار دادن کلمات کلیدی مشخص را دشوار می‌کند.

محتوای بی‌نظم برای چه برندهایی مناسب‌تر است؟

این نوع محتوا عمدتاً برای برندهای هنری، سرگرمی و مد که مخاطبان جوان‌تری دارند و شخصیت برندشان بر پایه ساختارشکنی بنا شده، می‌تواند مناسب باشد. برای برندهای خدماتی، مشاوره‌ای و تخصصی، این رویکرد معمولاً توصیه نمی‌شود.

چطور از مخاطبانم بازخورد بگیرم که برندم اصیل است یا نه؟

به سادگی از آنها بپرسید! می‌توانید نظرسنجی‌هایی در استوری‌ها برگزار کنید یا در انتهای یک پست از آنها بخواهید سه کلمه‌ای که برند شما را توصیف می‌کند، بنویسند. پاسخ‌های آنها دیدگاه ارزشمندی در مورد تصویری که از خود ساخته‌اید به شما می‌دهد.

مرز بین زندگی شخصی و حرفه‌ای در برندسازی اصیل کجاست؟

این مرز را شما تعریف می‌کنید. یک قانون خوب این است: «آنچه را که راحت نیستید روی یک بیلبورد بزرگ در شهر ببینید، به اشتراک نگذارید.» همیشه از خود بپرسید آیا این اشتراک‌گذاری به برند حرفه‌ای من کمک می‌کند یا به آن آسیب می‌زند.

مطالب مرتبط

خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود

فروش تلفنی

صوت آموزشی؛ آموزش تکنیک های فروش تلفنی

صوت آموزشی؛ آموزش تکنیک های فروش تلفنی

مدیریت بازاریابی

وفادارسازی مشتریان با گیمیفیکیشن یا بازیکاری

وفادارسازی مشتریان با گیمیفیکیشن یا بازیکاری

مدیریت فروش

ده پرسش کلیدی برای آنکه فروش خود را متحول کنید؟

ده پرسش کلیدی برای آنکه فروش خود را متحول کنید؟

مدیریت بازاریابی

بازاریابی اصولی در 10 مرحله

بازاریابی اصولی در 10 مرحله

کارآفرینی زنان

توصیه های یک زن کارآفرین میلیونر برای موفقیت

توصیه های یک زن کارآفرین میلیونر برای موفقیت

مدیریت مالی شخصی

چهار حساب طلایی؛ بهترین روش مدیریت هزینه ها و پس انداز

چهار حساب طلایی؛ بهترین روش مدیریت هزینه ها و پس انداز

مدیریت مالی شخصی

راه رهایی از فقر چیست؟

راه رهایی از فقر چیست؟

مدیریت مالی شخصی

نکات کلیدی در مورد چک

نکات کلیدی در مورد چک

مدیریت زمان

5 تکنیک با ارزش مدیریت زمان که چکیده تمام تکنیک های مدیریت زمان است

5 تکنیک با ارزش مدیریت زمان که چکیده تمام تکنیک های مدیریت زمان است

نظرات کاربران

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدید ترین مطالب

ناب آفرینی | مشاور برند، توسعه محصول و نوآوری در کسب و کار