کسب و کار هوشمند و هوش کسب و کارافزودن دیدگاه
میثم هاشمی نژاد
هوشمندی کسب و کار عاملی موثر برای تحلیل هدفمند کسب و کار و تحلیل رقبای سازمان به منظور اخذ تصمیمات راهبردی و حتی چرخشهای آنی می باشد. منظور از هوش کسب و کار یا اصطلاحاً BI همه راهکارها و ابزارهایی است که با هدف معنا بخشی به دادهها و فرآیند تصمیمسازی، طراحی و پیشنهاد شدهاند.
هوشمندی سازمانی به افراد در هر سطحی از یك سازمان اجازه می دهد كه به اطلاعات دسترسی یافته، تعامل داشته و آنها را تحلیل كنند تا كسب و كار را مدیریت كرده، بازدهی را ارتقاء داده، عوامل موفقیت را كشف و به صورتی كارا عملیات سازمانی را تحقق بخشند. امروزه در سازمان های پیشرو مباحث برنامه ریزی جامع، مدیریت زنجیره تامین، مدیریت ارتباط با مشتری در کنار هوشمندی کسب و کار دیده می شوند. سازمانهای هوشمند راهبرد رقبا را بهتر و سریعتر پیش بینی و تحلیل کرده، از شکستها و موفقیتها درس می گیرند. سیستم های هوشمندی کسب و کار، امکان استخراج الگوهای عملکردی و رفتاری از داده های موجود در مراکز داده را فراهم می نمایند. این الگوها در تهیه گزازشات به منظور تصمیم سازی راهبردی و برنامه ریزی به مدیران کمک می نمایند. از جمله کاربردهای سیستم های مبتنی بر هوشمندی کسب و کار را می توان استخراج و تحلیل داده ها از منابع متعدد نظیر سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، مدیریت ارتباط مشتری، مدیریت زنجیره تامین، چرخه اتوماسیون اداری و اطلاعات بازار کسب و کار به منظور شناسایی الگوها و تشخیص مسائل عنوان نمود. برای مثال می توان گفت موفقیت در برنامه ریزی منابع سازمان منوط به تشخیص روند کسب و کار و چرخه امور درون سازمان و استخراج تحلیل های آماری از اطلاعات جمع آوری شده است و همچنین می توان گفت در مدیریت زنجیره تامین حصول موفقیت، منوط به داشتن تحلیل های آماری از وضعیت تامین کنند گان می باشد. در ضمن می توان به Analytical CRM در بحث مدیریت ارتباط مشتریان اشاره نمود. با داغتر شدن موضوع هوشمندی کسب و کار ابرازهای مدیریت پایگاه داده و ایزارهای گزارشگیری آماری مطرح به سمت فناوری داده کاوی نوین گرایش پیدا کرده اند. آنها غالباً متکی بر نرم افزار مدیریت پایگاه داده (DBMS) و به ابزار مکملی جهت تحلیل و الگو یابی مجهز شده اند. این سیستم ها دسترسی به حجم عظیمی از داده ها بصورت متراکم، فیلتر شده و طبقه بندی شده را فراهم می سازند این داده ها برخلاف محتویات پایگاه داده، پردازش شده و به اطلاعات تبدیل می شوند. به همین دلیل فرآیند تصمیم سازی براساس این اطلاعات آسان تر و امکانپذیر است. سیستم های مبتنی بر هوشمندی کسب و کار قادرند بصورت پویا داده ها را در قالب ها و صورت های اطلاعاتی متراکم و یکپارچه از قبیل جداول، نمودارهای متنوع، گزارش کنند. از این رو تحلیل گران می توانند تفسیر روشنی از آن ها ارائه کنند؛ تا مدیران در روند تصمیم سازی از اطلاعات و دانش حاصله بهره مند شوند. سازمان باید رفتارها و فعالیت های خویش را شناسایی کرده و رابطه بین آن ها و اهداف و برنامه های سازمان را در شرایط واقعی یعنی در ارتباط با مشتریان، فرآیندهای درونی سازمان و فعالیت شرکت های رقیب تعیین و تحلیل کند. اینک با سپری شدن سالهای متمادی در صنعت و حاصل شدن تجربیات گوناگون در حوزه جمعآوری و ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، موضوع «معنا بخشیدن به دادهها» و آسان کردن فرآیند «تصمیمسازی» همزمان در مرکز توجه کارشناسان و متخصصان علم و مدیریت و کسب و کار قرار گرفته است. منظور از هوشمندی کسب و کار تجزیه و تحلیل داده های آماری مربوط به وضعیت کسب و کار و محیط پیرامون سازمان است. هوشمندی کسب و کار عاملی موثر برای تحلیل هدفمند کسب و کار و تحلیل رقبای سازمان به منظور اخذ تصمیمات راهبردی و حتی چرخشهای آنی می باشد. منظور از هوش کسب و کار یا اصطلاحاً BI همه راهکارها و ابزارهایی است که با هدف معنا بخشی به دادهها و فرآیند تصمیمسازی، طراحی و پیشنهاد شدهاند. مفهوم «تصمیمسازی» یا Decision Making متفاوت از فرآیند «تصمیمگیری» است. تصمیمسازی بهمعنای ساختن و پیشنهاد کردن انواع تصمیماتی است که در شرایط خاصی میتوان اتخاذ کرد، در حالی که تصمیمگیری نوعی عمل است و باید از میان راهکارهای موجود یکی را برگزید. هوش کسب و کار در کسب و کار ال دنبال چنین هدفی است. هوش کسب و کار میکوشد با استفاده از تکنیکهای پیشرفته ارزیابی و تحلیل دادهها، مفهوم یا معنایی را از دل آنها بیرون بکشد. هوش کسب و کار بهمعنای تعریف کردن «بافت» و Context برای دادههاست. فناوری «هوشمندی کسب و کار» مدیران و تصمیمگیرندگان را در تصمیمسازی یاری میدهد. هوش کسب و کار طیف وسیعی از فناوریهای کامپیوتری را دربر میگیرد. این طیف شامل نرمافزارهای کاربردی، مدلهای کسب و کار و الگوهایی است که به انواع شرکتها و سازمانها کمک میکنند، دادههای پراکنده و بیقواره موجود را به اطلاعاتی کارگشا، قابل فهم، قابل تبادل (به اشتراک گذاشتن میان مدیران) و قابل ذخیره شدن برای تصمیمسازیهای بعدی تبدیل کنند. بههمین جهت هوش کسب و کار را میتوان تعبیر دیگری برای یک اصطلاح فنی و شناخته شده به نام Data Mining (کند و کاو دادهها) دانست. در حالی که اصطلاح Data Mining به جنبه تکنیکی و به فنی فناوری مورد بحث اشاره میکند، هوش کسب و کار به جنبههای مدیریتی، اقتصادی و کاربردی آن میپردازد و صد البته ابزارها و راهکارهای هوش کسب و کار از جنس ابزارها و راهکارهای Data Mining هستند. تفاوت اساسی میان این دو تعبیر این است که فناوری هوش کسب و کار، معنا بخشیدن به دادهها و آسان نمودن تصمیمسازی را در قالب سایر راهکارهای کسب و کار همچون CRM، ERP، SCM جستجو میکند در حالی که Data Mining زیربنای این بحث است و نگاهی کلی به مسأله جمعآوری، سازماندهی و تحلیل اطلاعات دارد.
عناصر راهکار هوش کسب و کار شامل:
- Data Mining
- Data Warehousing
- Online Analytical Processing (OLAP)
- Enterprise Resources Planning (ERP)
- Analytical Customer Relationship Management
الیزابت ویت در کتاب (Business Intelligence 2) سه مزیت و کاربرد اصلی این راهکار را چنین عنوان میکند:
- تصمیمسازی بهتر و سریعتر در کسب و کار
- تبدیل «دادهها» به «اطلاعات»
بهکارگیری یک رهیافت منطقی در مدیریت ویت خصیصههای هوش کسب و کار را در بهوجود آوردن یک رهیافت منطقی در جمعآوری، سازماندهی، مدیریت و تحلیل دادههای مربوط به کسب و کار، بهصورت زیر دستهبندی میکند: جستجو بهدنبال حقایق قابل اندازهگیری و قابل تفکیک (Quantitative) درباره کسب و کار. استفاه از یک متدولوژی سیستماتیک برای تجزیه و تحلیل حقایق. طراحی و توسعه مدلهایی برای شرح دادن علل و آثار رابطه میان فعالیتهای یک شرکت و تأثیرات این فعالیتها بر محیط خود شرکت. جستجو برای یافتن روشهای مختلف به منظور جمعآوری فیدبک (بازخورد) از همه کسانی که در چرخه کسب و کار دخیل یا ذینفع هستند. پذیرش این واقعیت که افراد کارمندان همیشه هم رفتار منطقی ندارند. متعهد شدن به تصمیمسازیها و اقدامهایی که متکی بر این مشخصهها و تحلیلهاست؛ اما تصمیمات خوب به اطلاعات خوب و صحیح متکی است. سیستمهای هوش کسب و کار، کارِ جمعآوری، دستهبندی و معنابخشی به دادهها را نیز انجام میدهند. سیستمهای هوش کسب و کار نوعاً متکی بر نرمافزارهای بانک اطلاعاتی (Database) و به عنوان ضمیمهای بر آنها تلقی میشوند. این سیستمها دسترسی به حجم عظیمی از دادهها را فراهم میسازند اما این دادهها برخلاف آنچه که در بانکهای اطلاعاتی معمولی وجود دارد، خام و پردازش نشده نیستند، بلکه متراکم، فیلتر شده و طبقهبندی شده هستند و شایستگی اطلاق واژه «اطلاعات» بر خود را دارند. بههمین دلیل فرآیند تصمیمسازی براساس آنها آسانتر و بامعناتر است. این سیستمها قادرند بهطور دینامیک (پویا) دادهها را در قالبها و صورتهای اطلاعاتی متفاوتی متراکم و یکپارچه کنند تا تحلیلگر بتواند معنای روشنی از آنها استنباط کند. از این اطلاعات میتوان با فرمتهای مختلف اعم از جداول، نمودارها و چارتهای متنوع، گزارش تهیه کرد و در روند تصمیمسازی مورد استفاده قرار داد. فلسفه اصلی پشت ایده «هوشمندی کسب و کار» این است که هر بنگاه اقتصادی باید دو دسته از حقایق را کاملاٌ روشن سازد.
نخست اینکه رفتارها و فعالیتهای سازمان (Activities) دقیقاً کدامند.
دوم اینکه چه رابطهای میان آنها و اهداف و برنامههای سازمان (Objectives) وجود دارد و تاثیرات متقابل این دو کدامند.
برای این که بتواند در مدلسازی بهینهای از شرایط به دو مؤلفه مذکور دست یابد، آنها را در شرایط واقعیشان یعنی در ارتباط با مشتریان، فرآیندهای درونی سازمان و فعالیت شرکتها و سازمانهای همکار میسنجد و دستهبندی میکند. به بیان دیگر هوشمندی كسبوكار یعنی از وضعیت كسبوكارتان آمار گرفته شود و در اولین فرصت این آمارها بررسی شود. نقاط ضعف را شناسایی شود، از گذشته عبرت گرفته و با برجستهكردن نقاط قوت، راه كسبوكار به سوی كامیابی حرکت کند؛ بنابراین هوش کسب و کار به جدیدترین فرمول بهرهوری تبدیل شده است. فرق نمیكند كه شما میخواهید یك بنگاه كوچك، یك سازمان غیرانتفاعی، یك شركت بزرگ یا برنامهای در مقیاس ملی را مدیریت كنید. در هر صورت، راهكار هوش کسب و کار برای افزایش بهرهوری فعالیت شما پا به عرصه گذاشته است و آیتی با تعداد زیادی ابزار فوقالعاده كارامد و شگفتانگیز میتواند به شما در این زمینه كمك كند. به همین دلیل مدتی است كه نرمافزارهای قدرتمند مدیریت بانكهای اطلاعاتی مانند SQL Server،ORACLE یا سیستمهای مخصوص جمعآوری اطلاعات و تهیه گزارشهای آماری مانند SAS،Crystal Reports و SPSS با تجزیه و تحلیلهای متكی بر تكنیكهای <داده كاوی> یا Data Mining به سوی تركیب هرچه بیشتر اطلاعات آماری روی آوردهاند و همین تحول موج جدید گرایش به هوشمندی كسبوكار را شتاب بخشیده است.
فرایند هوشمندی کسب و کار
برنامه ریزی و سازماندهی: مرحله برنامه ریزی و هدایت در ابتدا و انتهای فرآیند هوشمندی کسب و کار بکار بسته می شود. ابتدا، متعاقب درخواست مدیریت ارشد قاعده مند نمودن سئوالات، برنامه ریزی برای پاسخ به سئوالات آغاز می شود.
جمع آوری اطلاعات از منابع: منابع زیادی برای کسب اطلاعات در سازمان وجود دارند. با علم به اینکه اطلاعات، آگاهی و هوشمندی نیستند؛ می توان گفت اطلاعات بعد از تحلیل و پردازش به هوش و دانش تبدیل میشوند. در این مرحله اطلاعات از کلیه پایگاه های اطلاعاتی و منابع اطلاعاتی (مراکز داده) جمع آوری، پردازش و پالایش شده، بعنوان منابع لازمه مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرند تا آگاهی و دانش لازم و مناسب برای سوالات و خواسته ها حاصل شود
پردازش داده ها: در این مرحله داده های جمع آوری شده مجتمع شده، روابط بین آنها شناسایی و تحلیل می گردد. نتیجه این مرحله میتواند منجر به ایجاد پایگاه اطلاعاتی یا افزودن داده ها به پایگاه داده فعلی و یا نمودارها باشد. این مرحله را به اصطلاح مرحله استخراج، دگرگونی و بارگذاری می نامند.
تجزیه و تحلیل اطلاعات: در این مرحله با استفاده از فناوری پیشرفته از اطلاعات مجتمع شده، هوشمندی مورد نظر حاصل می گردد. سیستم در انتهای این مرحله پاسخ هوشمندانه ای به سئوالات مدیران ارائه می کند. تیم بررسی کننده از ابزارهای کاوش اطلاعات برای دسته بندی و تحلیل آنها استفاده کرده، آگاهی و دانش و به همراه آن هوشمندی را فراهم میکند. نتیجه این کار جواب سوالات مورد نظر است که در قالب ارائه گزارشات، جداول و نمودارها منتشر شده، امکان تغییر سئوال و یا بررسی موضوع از زوایای دیگر منجر به تکرار چرخه فرآیند فوق خواهد گرددید. در این قسمت سوالات جانبی دیگری نیز ممکن است ایجاد شده که برای حل و رسیدن به جواب، به مرحله ابتدایی ارسال میشود.
دسته بندی و نشر: ابزارهای گزارش گیری در سطح عملیاتی از کارآیی لازم برای مدیران برخوردار نیستند؛ و مدیران استفاده مؤثری از آنها ندارند. استقرار سکوی هوشمند کسب و کار در سازمان و استفاده از راهکاری مناسب، ضروری می نماید. سازمان ها با استفاده از نرم افزارهای مبتنی بر هوشمندی کسب و کار می توانند اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف سازمان افزایش دهند؛ تااطلاعات از حالت عملیاتی و محدود به استفاده در لایه های اجرایی سازمان به آگاهی و دانش قابل استفاده جهت مدیریت سازمان توسعه یابند. این ابزارها می توانند برای کلیه اطلاعات و داده های تولید شده در سازمان مورد بهره برداری قرار گیرند.
هوشمندی کسب و کار بر سطح کسب و کار تاثیر می گزارد، پس بر رقابت بطور مستقیم تاثیرگزار است. به طور کلی هوشمندی کسب و کار شامل موارد زیر است و چارچوب هوشمندی کسب و کار شامل موارد زیرساختی، کارکردی، سازمانی، کسب و کاری است.
- موثر بر وضعیت رقابتی و ساختار سازمان
- جت استفاده بهینه از انبوه اطلاعات
- جهت کسب مزیت رقابتی و افزایش بهره وری
- موثر در کاهش پیچیدگی اطلاعات و ایجاد چابکی در سازمان
- جهت کمک به استفاده منطقی از داده های ایجادشده از سیستمهای مدیریت مشتری و کسب و کار الکترونیکی
-
دارای نگرش بر زنجیره ارزش کل شبکه های مرتبط با سازمان
نتایج حاصل از استفاده هوشمندی کسب و کار
- افزایش نرخ بازگشت سرمایه
- افزایش ارزش افزوده
- افزایش درآمد
- بهینه سازی فرایندها و استفاده از فرصتهای بازار
- کمک به جلب و حفظ مشتری و موثر در مدیریت مشتریان
- انسجام در سیستمهای کاربردی و قابلیت پیام دهی آنها به یکدیگر
- سازماندهی فعالیتهای پیچیده حول محور هوشمندی کسب و کار و هم افزایی نتایج تحلیلی حاصله
مطالب مرتبط
خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود
پربازدید ترین مطالب
-
چرا انگیزه فروشندهها کم میشود؟
به جرات می توان گفت، فروشندگی یکی از پرچالشترین شغلها در جهان است؛
نظرات کاربران