شما در حال حاضر اینجا هستید :
مجله اینترنتی ناب آفرینیخلاقیت و نوآوری موانع 9 گانه خلاقیت که ریشه نوآوری را می خشکاند!موانع 9 گانه خلاقیت که ریشه نوآوری را می خشکاند!افزودن دیدگاه
تعداد موانع محیطی خلاقيت نامحدود هستند: فشارهاي زماني، مديريت غيرحمايتي، همكاران بـدبين، سياستهاي خشك کسب وکار و بسياري ديگر از آن جمله انـد. اما شايد دشوارترين اين مـوانع، آنهايي باشند كه افراد، خود برای خود ایجاد می کنند
تحقيقات در مورد عملكرد مغز نشان داده است كه هر نيمكره مغز انسان، اطلاعات را به صورت متفاوت پردازش كرده و اينكه يك طرف مغز تمايل دارد تا بر طرف ديگر تسلط داشته باشد. مغز انسان به صورت متقارن رشد کرده و هر نيمكره، کارکردهای خاص خود را دارد. افرادي که نيمكره چپ مغزشان تسلط دارد، داراي تفكر خطي و عمودي هستند و افرادي با تسلط نيمكره راست، بر تفكر يك جانبه و متنوع تكيه دارند. نيمكره چپ به امور زبان، منطق و نمادها پرداخته و نيمكره راست به عواطف، شهود و تخیل انسان می پردازد. با اينكه هر نيمكره مغز بر کارکردهای خاص خود مسلط است، هر دوي آنها همزمان و همگام با یکدیگر عمل كرده و هر نیمکره از قابليت هاي خاص خود براي تكميل یک فرآيند یکپارچه بهره ميبرد. برخي محققان بيان كرده اند كه هر نيمکره مغز داراي قابليت حفظ اطلاعات در مقابل ديگري است. در نتيجه نیمکره چپ نمي داند كه نیمکره راست چه كار مي كند. شايد مهمترين ويژگي اين پديده آن است كه افراد مي آموزند چگونه تسلط نیمکره های مغز را در شرايط گوناگون كنترل كنند. به بيان ديگر، يك فرد مي آموزد تا تسلط نيمكره چپ را خاموش و تسلط نيمه راست را روشن كند، به ویژه زمانی كه به خلاقيت نياز دارد.
در كارآفريني به تفكر هر دو نيمكره چپ و راست مغز نياز است. تفكر نيمكره راست، قدرت ایجاد و یا کشف دانشه ای متنوع را به وجود مي آورد كه همان قابليت ايجاد ايده هاي چندتايي و متنوع از طریق ايده ابتدايي است. در سوی دیگر، تفكر نيمكره چپ به استدلال متقاطع و قابليت ارزيابي ايده ها و انتخاب بهترين راهحل براي يك مسئله ميپردازد.
تعداد موانع محیطی خلاقيت نامحدود هستند: فشارهاي زماني، مديريت غيرحمايتي، همكاران بـدبين، سياستهاي خشك کسب وکار و بسياري ديگر از آن جمله انـد. اما شايد دشوارترين اين مـوانع، آنهايي باشند كه افراد، خود برای خود ایجاد می کنند. در اینجا قصد داریم 9 موانع عمده و رایج خلاقیت که همه ما ممکن است با آن ها دچار شویم را بررسی می کنیم.
1- جستجو براي یافتن تنها يك پاسخ صحيح
يكي از مشكلات سيستمهاي آموزشي اين فرضيه است كه براي حل يك مشكل، تنها يك پاسخ صحيح وجود دارد. اغلب دانشجوياني كه چهار سال دانشگاه را گذرانده اند، به بيش از 2500 سؤال یک جوابی پاسخ داده اند. بنابر اين عجيب نيست كه اين سندرم يك پاسخ صحيح، در تفكر ما رسوخ و رسوب کرده است. با اين حال در عالم واقع، اغلب مشكلات مبهم بوده و بسته به مسئله طرح شده، چندين پاسخ صحيح وجود دارد.
2- تمركز صرف بر منطقي بودن
منطق، بخش ارزشمندي از فرآيند خلاقيت است، به ويژه زماني كه ايده ها را ارزيابي و اجرا مي كنيم. با اين حال در فازهاي ابتدايي اين فرآيند، تفكر منطقي مي تواند خلاقيت را محدود سازد. شهود كه به صورت ناخودآگاه در ذهن به وجود می آید، مي تواند قوه خلاقیت ما را شكوفا کند. شهود بخش مهمي از فرآيند خلاقيت به شمار مي رود، زيرا استفاده از آن اغلب به کنار گذاشتن فرضيات قديمي و محدود كننده خلاقيت و نوآوری نياز دارد. وقتي توماس اديسون براي آزمايشگاه خود، دستيار استخدام مي كرد، به كارمند جديد گفت كه به شهر رفته و از 20 چيزي كه توجه او را به خود جلب مي كند فهرستي تهيه كند. وقتي كارمند بازگشت، اديسون از او خواست كه فهرست را در دو ستون آورده و به صورت تصادفي اشياء ستون A و B را با يكديگر تركيب كند تا نتایج جالبی حاصل شود. اين روش اديسون براي شبيه سازي خلاقيت، موفق بود. او تنها كسي بود كه 65 سال متوالي، هر سال يك امتياز ثبت اختراع بدست آورد.
تفکرِ صرف بر منطقی بودن را می توان مهم ترین و البته رایج ترین مانع بر خلاقیت برشمرد. برای رهایی از این مانع توصیه می شود حتما از روش طوفان فکری برای ارائه راه حل های نوین استفاده شود.
3- پيروي كوركورانه از قوانين
ما در سنين ابتدايي مي آموزيم كه هنگام نقاشی، بيرون از خط رنگ نكرده و به همین خاطر، غالبا بقيه عمر را به پيروي كوركورانه از قوانين سپري ميكنيم. گاهي خلاقيت به قابليت ما براي شكستن قوانين موجود نياز دارد. این گونه است که مي توانيم راههاي جديد و خلاقانه براي انجام كارها بدست آوريم.
4- بی توجهی به اثربخشی
نگرش سرخوشانه براي تفكر خلاقانه اهميت بسياري دارد. خلاقیت و نوآوری به در قالب بازی به ما فرصت مي دهد تا واقعيت را دوباره بازسازي كرده و روشهاي جدیدی براي انجام كارها پیدا كنيم. كودكان در حين بازی ياد مي گيرند؛ كارآفرينان نيز چنين هستند. اگر در حين بازي كودكان را نگاه كنيد، ميبينيد كه بازيهاي جديدي اختراع مي كنند و راههاي جديدي براي ديدن چيزهاي قديمي خلق مي كنند و مي آموزند كه چه چيز بازي آنها را جذابتر می کند. كارآفرينان نیز مي توانند از همين روش كودكان استفاده كنند. آنها نيز مي توانند رويكردهاي جديد را امتحان كرده و دريابند كه چه ایده ای جواب مي دهد و چه ایده ای جواب نمي دهد. خلاقيت زماني اثربخش است كه كارآفرينان، آن چه را در بازي آموخته اند، ارزيابي كرده، آن را با ساير دانشها مطابقت داده و نهایتا آن را عملیاتی کنند.
5- نگرش تخصصی بیش از حد
تعريف يك مسئله در چهارچوب یک حوزه تخصصی خاص مثل بازاريابي يا توليد، قابليت ارتباط آن با ساير مسائل و حوزهها را محدود مي سازد. متفكران خلاق، كاوشگراني هستند كه خارج از حوزه هاي تخصصي خود فکر و کنکاش می کنند.
6- اجتناب از ابهام
ابهام مي تواند يك محرك قدرتمند خلاقيت باشد. از این طریق ما براي متفاوت فكر كردن تشويق مي شويم. دقيق و جزئي بودن در شرايط پیچیده، خلاقيت را سركوب مي كند. با اين حال ابهام باعث مي شود تا ما حداقل دو ايده متضاد به صورت همزمان داشته باشيم كه راهی براي خلاقيت است. شرايط مبهم ما را مجبور مي سازد تا در ذهن خود فراتر از مرزهاي عادي بیندیشیم و راهکارهای خلاقانه ای بدست آوريم. علیرغم اين كه ابهام در مراحل ارزيابي و اجراي ايـده ها چندان مطلوب نیست، در مرحله جستجوي ايـده ها و تعیین راه حلهاي خلاقانه، ابزاري ارزشمند است.
7- ترس از احمق خطاب شدن
تفكر خلاقانه با همسانی و همشکلی سازگاری ندارد. ايده هاي جديد به ندرت در يك محيط هماهنگ خلق مي شوند. افراد به اين دليل به همسانی و هماهنگي تمايل دارند كه نمي خواهند احمق به نظر برسند. (گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو) اين كار احمقانه مقابله با عادات و قوانين است كه تفكر ما را به همان صورت قديمي نگه داشته است. كارآفرينان از این منظر، احمقهاي درجه يكي هستند! آنها همواره راههاي متداول انجام كارها و فرضيات گذشته را به چالش مي كشند. يكي از روشهاي تخريب خلاق در کارآفرینان، تفكر معکوس است. براي مثال يك كارآفرين كشاورزي سعي مي كند تا مشكل متداولي که ماشين هاي چيني برداشت کننده محصول دارند، حل کند. ماشين ها در كار جمع آوري میوه ها كارآمد نیستند و اغلب آنها، برخي ميوه ها را جا گذاشته يا به ميوه هاي شاخه هاي داخلي آسيب وارد مي کنند. اين كارآفرين سالها كار كرد تا دستگاهي مناسب طراحي كند. وی در نهايت تفكر خود را معكوس كرده و روي درخت میوه متمركز شد، نه ماشین چيني.
ترس از احمق بودن می تواند ریشه در کودکی افراد داشته باشد. زمانیکه کودکان در جمع دوستان یا افراد خانواده به دلیل انجام کارهای اشتباه مورد توبیخ واقع شدند یا بعضا مسخره شده اند. به یاد داشته باشید که دو گروه از انسان ها از بقیه خلاق ترند؛ گروه اول افرادی که کمتر در زندگی آسیب دیده اند و گروه دوم افرادی که آموزش دیده باشند. نکته جالب آنکه گروه اول با آموزش دیدن می توانند قوه خلاقیت را بازیابی کنند.
8- ترس از اشتباهات و شكست
افراد خلاق در مي يابند كه امتحان كردن يك چيز جديد، اغلب منجر به شكست مي شود. با اين حال، آنها شكست را پايان كار نمي دانند. شكست حاكي از يادگيري، تجربه و ایجاد راهي به سوي پيروزي است. شكست، بخش مهمي از فرآيند خلاقیت است و وقتي كارآفرينان برخی اقدامات خود را تغيير مي دهند، به آنها علامت مي دهد. كار آفريني فرصت شكست خوردن است. بسياري از كارآفرينان پيش از موفقيت بارها و بارها شكست مي خورند.
9- اعتقاد به اين كه «من خلاق نيستم»
برخي افراد خود را محدود مي كنند، زيرا فكر مي كنند كه خلاقيت تنها به اشخاصی همچون انيشتين، بتهوون و یا داوینچي تعلق دارد. متأسفانه اين باور در بسیاری از افراد وجود دارد. كسي كه باور دارد خلاق نيست، حتما به همانگونه رفتار كرده و باعث مي شود تا اين عقيده به حقيقت بپيوندد. كارآفرينان موفق مي دانند كه «من خلاق نيستم» صرفا يك بهانه براي عدم تحرك است. همه در خود، پتانسيل خلاق بودن را دارند. با اين حال، همه از اين پتانسيل استفاده نمي كنند. كارآفرينان موفق براي شكوفايي قدرتهاي خلاق خود جهت حل مشكلات و فرصتيابي، راهي پیدا می کنند.
مطالب مرتبط
خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود
پربازدید ترین مطالب
-
ایده کوئسشن باکس و سوال چالشی اینستاگرام
این سوالات را میتوانید بصورت ایده کوئسشن باکس در استوری خود قرار دهید.
نظرات کاربران